چهارشنبه چهارم آذر 88، 25 نوامبر 2009 میلادی
درباره پنج موضوع صحبت می کنیم.
مقاومت دانشجویان
موضوع اول، دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاه ها به دنبال دستگیری چند نفر از اعضا شان در اعلامیه ای بر این نکته که مقاومت جنبش دانشجویی ادامه دارد تاکید کرده اند و این تحرکات را مقدمه ای از طرف حکومت دانسته اند به خیال این که 16 آذر را بخواهد سرکوب کنند و پیام متقابل دانشجویان این بوده که مقاوت دانشجویان ادامه دارد و ما- دانشجویان لیبرال- هم مقاومت می کنیم.
نکته دوم این که آقای احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی در مصاحبه ای گفته است هنوز نمی دانیم در 16 آذر می خواهند چه کار کنند بنابراین ما هم هنوز برنامه ای نداریم. ولی آن چیزی که معلوم است این است که حکومت با پلیسی کردن فضا در کوچه و خیابان قصد دارد رعب و وحشت ایجاد کند – تنها کاری که بلد است- و تا کنون هم بیش از شصت دانشجو را در سطح کشور دستگیر کرده است تا شاید بتواند جلو مراسم 16 آذر را که سالیان سال است برگزر می شود را بگیرد.
نکته سوم این که بچه های دانشگاه کاشان در سخنرانی آقای صفار هرندی وقتی به سیاق بقیه دانشگاه ها می خواستند اعتراض کنند اجازه نداده اند حتی وارد محل سالن شوند. اما بیرون از آن محل آن قدر بچه ها سر و صدا کردند که در نهایت آقای صفارهرندی موفق به سخنرانی نشده است. این تاکیدی بر همان خط کلی است که هیچ کدام از پشتیبانان کودتاچی ها اجازه ندارند در اماکن عمومی و دانشگاه ها صحبت کنند و بدانند هیج جا برای ایشان امن نیست.
مقابله نرم سپاه
نکته چهارم درباره مقاله است که روزنامه نیویورک تایمز- یکی از چند روزنامه معتبر آمریکا- روز گذشته نوشته بود که در این مقاله نیویورک تایمز توضیحی داده است درباره برنامه ریزی سپاه برای جنگ نرم که خیلی ورد زبان شان است و این که می خواهند در شش هزار دبستان مراکز بسیج درست کنند و یا تلویوزیون اطلس را درست کنند که گویا همین آقای صفارهرندی یک اتاق کنار آقای عزیز جعفری دارد و سپاه می خواهد این کار را انجام دهد. و خلاصه این برآوردشان این است که دربرابر یک جنگ عجیب و غریب نرم ایستاده ا ند. که من درادامه بحث مان توضیح می دهم که اساس اشکال این رژیم کجاست و چرا هر چه از این کارها می کند فایده ای ندارد. و هر چه بیشتر تئوری اش را تبلیغ می کند، بیشتر نیروهایش ریزش می کند.
مرور گذشته
اما اگر یاد تان باشد ما گفتیم برای به انجام رساندن هدف مرحله ای پایین کشیدن دولت کودتا که خود این هدف هم مقدمه ای است برای هدف اساسی تر یعنی دموکراسی و آزادی و حاکم شدن صندوق رای در مناسبات بین مردم و حکومت است .
گفتیم برای دستیابی به این هدف سه زیر هدف را داریم مشروعیت زدایی از حکومت، ایجاد شکاف و اختلاف و فرسوده کردن اش و فلج سازی اش و بعد برای این که به این سه هدف برسیم گفتیم که مجموع کنش های سیاسی که ما انجام داده ایم در پنج ماه گذشته میشود ذیل سه سر فصل دسته بندی کرد.
پاره ای از این کنش ها البته ممکن است در هر سه سرفصل جا بگیرد اما در یک نگرش کلان ما یا کارهایی را کرده ایم که همبستگی مردم را بالا برده که هرازچند گاهی لازم داریم. یا کارهایی را کرده ایم که شکاف ایجاد کرده است و یا کارهایی را کرده ایم که حکومت را فلج کرده است. توضیح دادیم تظاهرات بزرگ فقط یکی از شکل هایی است که در پیش می گیریم . اما کارهای دیگر هم کرده ایم و می کنیم و هر کدام تاثیر خودشان را دارند مثلا شعار نویسی، اسکناس نویسی، حتی یک جک ساده که ساخته می شود در چارچوب یک جنگ روانی و با اس ام اس یا اینترنت منتقل می شود. تظاهرات پراکنده و یا تحریم کالاها، این همه مقاومت یک ملت است در برابر حکومت کودتایی اما ادامه این بحث را من اززاویه اجتماعی نگاه می کنم.
گسل های اجتماعی
لغت گسل های اجتماعی را من از دوست عزیزم آقای مهندس شریعتمداری قرض گرفته ام که به جای شکاف های اجتماعی ایشان لغت گسل را به کار می برد که لغت جالبی است چون حاکی از آزاد شده انرژی در یک زلزله یا یک آتشفشان است. در جامعه ما پنج گسل جدی می توان دید.
گسل اول گسل جنسیتی است یعنی اختلاف حقوق بین زنان و مردان. تبعیضی که در دوره جمهوری اسلامی بین زن و مرد گذاشته شده و شدید تر شده است و هر جنبش سیاسی و اجتماعی باید پاسخ مناسبی برای انرژی نهفته در این گسل داشته باشد.
گسل نسلی شکافی است بین نسل ما که نسل انقلاب است و نسل جوان کشور که چشم اش به آزادی، حقوق بشر و پیوستن به خانواده جهانی و ارتقا سطح دانش و فهم اش از دنیا ست به وجود آمده و هر جنبش سیاسی و اجتماعی باید پاسخی در راستای جلب این نسل جوان داشته باشد چرا که 37 میلیون از جمعیت کشور زیر سی سال هستند.
گسل اقتصادی یعنی شکاف طبقاتی که در جامعه ما هست پول دار ها پول دارتر و فقیرها فقیر شده اند ، افزایش ضریب جینی در اقتصاد ما که هر جنبش سیاسی اجتماعی باید پاسخی برای این شکاف اقتصادی داشته باشد.
گسل قومی یعنی شکافی که بین اقوام مختلف در ایران وجود دارد تبعیضی که بین اقوام مختلف ایرانی گذاشته می شود. بسیاری از اقوام ما اقلیت ها ی دینی هم هستند و تبعیضی که گذاشته می شود در کشور و ستم مضاعفی که به اقوام می رود گسل بزرگی را ایجاد کرده است و هر جنبش اجتماعی -سیاسی باید پاسخ مناسبی برای آن داشته باشد.
اما گسل آخر گسل علمی است. یعنی یک ملتی رشد کرده سطح دانش اش رفته بالا ، سطح سواد اموزی اش افزایش پیدا کرده، عقل و عقلانیت مدرن را دنبال کرده است اما مواجه است با یک حکومت و ساختار حکومتی و سازمان های پشت سر حکومت که در دوره جهل قرون وسطایی به سر می برند. در نتیجه یک گسل بزرگ بین علم و جهل، بین عقل و نادانی ، یک قرائت لیبرالیستی و آزادی خواهانه از دین و یک قرائت خرافی و عقب مانده از دین و .... به وجود امده است.
جنبش سبز تاالان گسل جنسیتی و گسل نسلی را شاید خیلی خوب پاسخ داده است تا آنجا که می توان گفت فعالین جنبش نسل جوان و زنان جامعه هستند. به گسل قتصادی نزدیک شده و گسل قومی هم اولین حرکت ها در میان اقوام اتفاق افتاده است . اما به نظر من مهمترین انگیزه جنبش سبز تا الان که همه گروه های اجتماعی را به راحتی به میدان آورده به خصوص طبقه متوسط را که ارتش دموکراسی است این گسل علمی است که به وجود امده است . در واقع جنگ بین علم و جهل جنگی است که بیش از هر چیز ی مردم را بسیج می کند و به میدان می آورد .
این را از این جهت می گویم که تحلیل های قدیمی شده و عمدتا مارکسیستی از جنگ طبقاتی الزاما تنها گزینه پیش برنده یک جنبش نیست اگرچه گسل طبقاتی مهم است ولی تا اینجا در جنبش سبز مهمترین انگیزه ای که جامعه را حرکت می دهد ، آن بخش دانای جامعه است که حرکت کرده است.
تا فردا شاد پیروز، موفق و سرافراز باشید
به امید پیروزی ایران وایرانی
No comments:
Post a Comment