پنجشنبه 20 اسفند 88، 11 مارس 2010 میلادی
امروز در مورد هفت موضوع صحبت می کنیم:
موضوع اول: اینکه آقای سید مصطفی تاج زاده خوشبختانه آزاد شده است و هنوز از کم و کیف حکمی که برای او صادر شده خبری ندارم.
موضوع دوم: کمپانی نفتی شل اعلام کرده که به ایران بنزین نخواهد فروخت، بعد از کمپانی ویتول و دو کمپانی دیگر این چهارمین کمپانی است که اعلام کرده به ایران بنزین نمی فروشد و از این جهت شل اهمیت دارد که در سطح دنیا کمپانی مهم و با اهمیتی است.
موضوع سوم: بعد از دو هفته که از دیدار آقای خامنه ای با مجلس خبرگان رهبری گذشته تازه بخشی از صحبت های او روی سایت رهبری قرار گرفته و در این صحبت ها مطرح کرده که هشدار داده که نباید کسی به اختیارات شورای نگهبان دست بزند و تعرض به اختیارات شورای نگهبان نباید بکند و آب پاکی را ریخته روی دست کسانی که فکر می کردند از طریق شورای تشخیص مصلحت نظام می توانند قانون انتخابات را عوض کنند و اختیارات نظارت استصوابی شورای نگهبان را کم کنند و هم اینکه ایشان مطرح کرده که امثال آقای کروبی و موسوی اشتباهشان این بوده که بعد از انتخابات باید ساکت می شدند و هرچه ایشان می گفت گوش می کردند. در واقع با این حرف های آقای خامنه ای می شود باور کرد که ایشان از مدار عقلانیت خارج شده بخصوص که حرف هایی را مطرح می کند که شبیه حرف های احمدی نژاد شده است. باید به آقای خامنه ای گفت که ایرانی ها را نشناخته و ملتی هستند که زیر بار زور نمی روند. و ایرانی ها بزرگ تر از آقای خامنه ای را از آن مملکت اخراج کرده اند. او نمی تواند به مردم زور بگوید و بگوید که هرچه من می گویم بقیه باید گوش بکنند.
موضوع چهارم: خانواده زندانیان سیاسی مثل شب های گذشته به همراه جمعی از مردم، مقابل زندان اوین تجمع داشتند.
موضوع پنجم: حکم شش سال حبس تعزیری آقای سعید لیلاز قطعی شده است.
موضوع ششم: سوالی در مورد چهارشنبه سوری است که مطرح شده که سه کاری که ما می خواهیم بکنیم، از ساعت شش کند کردن ترافیک و بوق زدن و مراسم آتش بازی و به آتش کشیدن دیکتاتوری و بعد هم شادی و قاشق زنی، این چه معنی دارد. من فکر کردم این چند ثانیه فیلم را که از فیلم بزرگتر دیدم به شما نشان بدهم. که از کشور شیلی است که در آن می بینید که چگونه ترافیک را بند می آورند و مردم با اتوبوس و سواری می ایستند و اجازه نمی دهند که ماشین ها حرکت کنند و بعد این حرکت زدن بر روی قابلمه در ترافیک و خیابان و حتی از پنجره منزلشان، شادی مردم آمریکای لاتین بسیار معروف است. به نظر من این جور صحنه ها را دنیا خیلی خوب می شناسد و می داند که ملتی اینطور اعتراضشان را اعلام می کند، من فکر می کنم و وقتی حکومت تظاهرات مسالمت آمیز ما را در خیابان ممنوع می کند، حمله می کند و خشونت به خرج می دهد دستگیر می کند و آدم می کشد، وقتی ما تغییر تاکتیک می دهیم و در سطح شهر در چهارشنبه سوری پخش می شویم، بهترین کار شادی کردن و صدا ایجاد کردن و بخصوص اینکه مردم در دنیا این حرکت را به عنوان نماد اعتراضی می شناسند. این را هم بگویم که بخصوص در مقابل حکومتی که منادی مرگ و نیستی و غم و اندوه است همین قدر که ما شب چهارشنبه سوری، ابراز زندگی و آنچه که ذات ما ایرانیان است، خودش بزرگ ترین اعتراضی است که می شود به این رژیم کرد، ای بسا بسیار موثر تر از تظاهرات خیابانی است.
من تنها توصیه ای که دارم اینست که عکس و فیلم را از این مراسم ملی ما سعی کنید که تهیه کنید و بفرستید. چرا که سلاح نیرومند ما عکس و فیلم بوده و آنچه که به نام سیتیزن جورنالیزم (روزنامه نگاری شهروندی) معروف شده، با جنبش سبز ایران برگ جدیدی در ایران خورده و خیلی خوب پیام مردم ایران را به دنیا می رساند. در این مورد باز هم صحبت خواهیم کرد.
موضوع هفتم: شش سوالی که اغلب راجع به جنبش سبز پرسیده می شود، که جنبش سبز از کجا آمده، رهبری و استراتژی اش چیست، چگونه به پیروزی می رسد، کی به پیروزی می رسد، در دنیا چه کاری می شود برایش کرد، و بعد از سقوط دولت احمدی نژاد چه اتفاقی می تواند بیفتد و اکثریت مردم به خواسته شان برسند. دو سوال را روز های پیش جواب دادیم و می رسیم به سوال سوم؛ ممکن است دو سه روز ناچار باشیم که در موردش توضیح بدهیم و آن اینست که چگونه حرکت مبارزات بی خشونت مردم برای رسیدن به آن هدف مرحله ای پایین آوردن دولت کودتایی در مرحله اول به نتیجه می رسد. همان طور که قبلا هم صحبت کردیم، ما برای رسیدن به این هدف چهار زیر هدف در نظر گرفتیم. مشروعیت زدایی از حکومت و ایجاد شکاف و فرسایش دادن کودتاچیان و تقویت همبستگی و مقاومت ملی و فلج سازی حکومت کودتا. این در یک سو است و در یک سوی دیگر جنبش باید رشد مناسبی، رشد جغرافیایی، رشد در میان طبقات و گروه های جدید اجتماعی و معلمین، کارگران و دانش آموزان اقلیت های دینی و قومی و سایر اقشار تا آنجایی که ممکن است رشد بکند و رشد کیفی شامل هم رشد در آموزش و دانش مباررات بی خشونت نزد فعالین جنبش و هم سازماندهی و حرکت جنبش که مبتنی بر اصل شبکه بندی های اجتماعی و غیر متمرکز بودن جنبش است، بحثی که روز گذشته کردیم. این دو بخش وقتی به حدی از تکافو برسند، چه برنامه ریزی در جهت آن چهار هدف به جایی می رسد که تعادل قوا بین مردم و حکومت به نفع مردم به هم می خورد و گاهی پاره ای از حوادث می تواند به این حکومت شتاب بدهد و گاهی آن را کند کنند. به عنوان مثال در بیست و دوم بهمن وقتی حکومت اشتباه بزرگی کرده بود که تمام هستی اش را به خیابان آورده بود، برای جنبش فرصت فوق العاده ای پیش آمده بود که می توانست چند میلیون را به خیابان بیاورد و می توانست از یک عقبه و گردنه بزرگ رد بشود. ولی به هر دلیل که قبلا هم راجع به آن صحبت کردیم این اتفاق نیفتاد. این را به عنوان مثالی می گویم که جنبش می تواند از اشتباهات حکومت در مسیری که در پیش دارد به خوبی استفاده بکند. سه اصل؛ حفظ مبارزات بی خشونت، برنامه ریزی و سازماندهی و حفظ اتحاد نیروهای مخالف هم ضامن پیروزی جنبش است که باید روی آن بایستد. در این مورد و آکسیون های مورد نظر که چگونه به این چهار هدف کمک می کند، فردا و یکی دو روز آینده بیشتر صحبت خواهیم کرد.
تا فردا شاد، پیروز، موفق و سرافراز باشید
به امید پیروزی ایران و ایرانی
No comments:
Post a Comment