سلام
پنجشنبه دهم دیماه 88، 31 دسامبر 2009 میلادی
امروز در مورد هفت موضوع صحبت می کنیم؛
موضوع اول: که مهم ترین بحث ماست، مرحله فعلی جنبش است و اینکه کودتاچی ها یک دوره خشونت ورزی جدید را در دستور گذاشته اند. این ماجرا در همه دولت های کودتایی و دیکتاتوری های نظامی وقتی که ناتوان می شوند از مقابله با جنبش مردم، سابقه دارد. همیشه یک عده ای پیدا می شوند که می گویند کم خشونت کردیم، کم آدم کشتیم، کم دستگیر کردیم، کم تجاوز کردیم. لذا باید بیشتر خشونت کنیم تا بتوانیم جنبش را سرکوب کنیم. بعد از سی خرداد این حادثه اتفاق افتاد که کشتند، سرکوب کردند، دستگیر کردند، اما جنبش بلد بود و یاد گرفت که چگونه خودش را حفظ بکند. چگونه با کارهای پراکنده، آرام آرام به میدان بیاید و قوی تر و نیرومند تر ظاهر بشود. به همین دلیل هم هست که یک دور جدید خشونت در دستور قرار گرفته است. خلاصه روش جدید خشونت ورزی کودتاچی ها هم اینست که آقای نقدی و نوابغی مثل ایشان چند هزار نفر آدم سوء سابقه دار و اوباش جمع کردند که با چاقو و قمه و زنجیر و میله آهنی با حمایت پلیس به مردم حمله کنند درست مثل گروه های پیرهن قهوه ای حزب نازی، این پیراهن سفید ها را تجهیز کردند و یک گروه هم گروه ترور درست کردند که مثل دیکتاتورهای آمریکای لاتین، آرژانتین، السالوادور و جاهای دیگر با ترور فعالین و نزدیکان مسئولین و فعالین ایجاد رعب و وحشت بکنند. چگونه باید با این مقابله کرد و این دور جدید خشونت ورزی را طی کرد این بحث در عالم تئوری است که در مقابل خشونت این چنین عریان جنبش بی خشونت باید چگونه برخورد کند؟ که روز های آینده در موردش صحبت می کنیم، از بزرگانی مثل گاندی، پیامبران جنبش های بی خشونت هم می توانیم کمک بگیریم که می گوید اگر خشونت هیچ تهدیدی برای خودش نبیند تا قیامت می خواهد خشونت ورزی کند، و باید بفهمد که یک جایی تهدید می شود اگر خشونت بیشتر بکند و بحث های بزرگان دیگر. یک بحث، بحث عملی است که ما چگونه مقابله بکنیم. ما در واقع یک بار این را تمرین کردیم که وقتی آن ها می خواهند بزنند، بکشند، دستگیر بکنند، چگونه می توانیم برویم عقب تر و کارهای پراکنده بکنیم و از روی پشت بام ها الله اکبر بگوییم، شعارنویسی، اسکناس نویسی، راهپیمایی های پراکنده، تظاهرات برق آسا، و بخصوص رفتن به سمت نافرمانی های مدنی، اعتصابات، کم کاری ها و غیره. مهم اینست که با این روش ها نشان بدهیم که خشونت ورز ها از مهار جنبش عاجزند و جنبش بتواند راه رشد خودش را ادامه بدهد. به همین دلیل هم هست که روز گذشته وقتی که دولتی ها می خواستند این راهپیمایی را بگذارند و در واقع توطئه ای بود که بچه های جنبش و فعالین وقتی می آیند درگیری درست کنند، سرکوب کنند، و این مسیر جدید سرکوبشان را بیشتر تحکیم کنند، با هوشیاری جنبش آنها را تنها گذاشتند که تعداد کمشان معلوم شود و آن اطلاعیه ای که من و آقای مخملباف اطلاع رسانی کردیم، برای امروز پنجشنبه در واقع مقابله با این روش و شروع مرحله جدید فعالیت ماست، به این معنی که ما امروز ساعت سه بعد از ظهر به بعد در خانه ننشینیم، همانی که به راهپیمایی سبز معروف شده است. یا مطبوعات دنیا می گویند تظاهرات به سبک ایرانی، مهم اینست که از خانه بیرون بیاییم، با اتومبیل، اگر امکان بود راهبندان درست کردن، بوق زدن و "وی" نشان دادن، اگر خطری نیست، پیاده برویم پارک برویم سینما، برویم توی خیابان، برویم خرید، ولی در سطح تمام شهر ها حضور داشته باشیم، و هرجایی که خطری ندارد شعار بدهیم و مطالباتمان را بگوییم، با پوشاندن صورتمان و تهیه فیلم و عکس و به این ترتیب نشان بدهیم که تهدید ها و هارت و پورت های خشونت ورز ها هیچ تاثیری ندارد. ولی باز هم تکرار می کنم که غرض این نیست که در شرایطی که آن ها آماده خشونت ورزی هستند ما فکر می کنیم که جمع می شویم و زد و خورد مجدد می کنیم. آن را باید به مراحل بعدی بگذاریم که مجددا در یک فرایندی اگر قدرت نمایی لازم باشد، میلیونی بیاییم. ما قدرت نمایی مان را روز عاشورا کرده ایم. بلکه دعوت به تظاهرات پراکنده و حضور در همه محله ها، همه خیابان ها بعد از ظهر پنجشنبه است برای اینکه بلافاصله بعد از چهارشنبه معلوم بود که این ها می خواهند یک دوره تهدید بکنند. بسیار مهم است که ما بتوانیم بلافاصله نشان بدهیم که نمی ترسیم ولی با روش راهپیمایی پراکنده خودمان را هم حفظ بکنیم.
موضوع دوم: در مسیر همین خشونت ورزی ها، پانصد نفر از همان گروه های فاشیستی که درست کرده اند، با اتوبوس به دانشگاه آزاد مشهد برده شدند، و به دانشجو ها حمله کردند.
موضوع سوم: در ادامه خشونت ورزی ها ساعت 2:30 بعد از نصفه شب به پدر خواهر زاده آقای موسوی تلفن زدند و گفتند که صبح زود بیایید و جنازه اش را دفن کنید. یک لشگر گارد و پلیس و اطلاعاتی را هم آنجا برده بودند. به آقای مهندس موسوی هم گفته بودند که فقط می توانند از زمان نماز خواندن به میت می تواند حاضر بشود. حتی از جنازه شهدا هم وحشت دارند. و این خشونت ورزی را حتی در حوزه شهدا هم نشان می دهند. کما اینکه 38 شهیدی که عاشورای ایران امسال داشته است، ما هنوز نتوانسته ایم خیلی از جنازه ها را بگیریم و خانواده ها را تحت تهدید هستند.
موضوع چهارم: راهپیمایی حکومتی دیروز است که ولو به زور متروی مجانی و تعطیلی مدارس و ادارات و دادن کیک و ساندیس و این روش ها یک تعدادی را جمع کردند که بیشتر به لشگر پشت سر خودشان روحیه بدهند، بچه ها دارند دقیق اندازه می گیرند، برخی می گویند 20هزار نفر، بعضی می گویند 50هزار تا، بعضی می گویند 100هزارتا، مهم نیست که چند نفرند. مهم اینست که ضربه ای که این ها در عاشورا خورده اند از حرکت میلیونی مردم، کاملا نشان می دهد که احتیاج دارند که ولو با دروغ و حقه بازی و چاخان، به نیروی پشت سر خودشان روحیه بدهند که ما هم حضور داریم. و زمینه ای ایجاد کنند برای این حرکت جدید خشونت ورزی شان. بچه های دانشگاه هنر آزاد در خیابان فلسطین تهران برای من نوشته اند که یک کسانی از همین گروه های فاشیستی را آورده بودند که به دانشجو ها فحش می دادند و شعار می دادند وبعد دیدیم صدایشان قطع شد، رفتیم دیدیم دارند زرشک پلو می خورند. و برای یک نهار این ها را آورده اند و نمی دانم چقدر بهشان پول داده اند. دانشجو ها به من گفته بودند که ما گریه کردیم به حال این ها که چرا باید کسانی انقدر مفلس باشند که با یک نهار بیایند به دانشجوی مملکت فحش بدهند.
موضوع پنجم: خبر ایرنا که وابسته به دولت است، خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران در مورد رفتن آقای کروبی و موسوی به کلاردشت که دروغ بود در واقع جنگ روانی بود. ولی جالب اینست که خبرگزاری فارس که به سپاه مربوط است با ایرنا برخورد کرده بود و در واقع او را محکوم کرده بود. در واقع این اختلافی که بین دولت و سپاه و کودتاچی ها هست، حتی در خبرگزاری هایشان هم خودش را نشان می دهد.
موضوع ششم: صحبت های آشفته آقای خامنه ای است که دیروز جملات بی سر و تهی گفته، یک جمله شبیه اینکه رهبران سیاسی دنیا اگر حرفی زدند، تحت تاثیر رسانه های بیگانه بوده است. ایشان صحبت از ریزش نیرو کرده و رویش بیشتر. و با وجود اینکه دفتر ایشان حسابی حرف هایش را سانسور کرده و مختصری گذاشته است اما کماکان بی سر و ته است و معلوم می شود که آشفتگی ذهنی ایشان بیش از این حرف هاست.
موضوع هفتم: مسئله مقاومت مدنی در دانشگاه هاست که از روز شنبه پاره ای از دانشجو ها گفته اند که به نظر ما کار بسیار خوبی است که به دانشگاه می روند اما سر کلاس و امتحان حاضر نمی شوند. مهم اینست که این اعتصاب در سطح تمام دانشگاه ها همزمان باشد. تا با اوباشی که دارند، نتوانند دانشگاه به دانشگاه سرکوب بکنند. این کار حرکتی است که مقاومت مدنی و شروع اعتصابات را می تواند در پی داشته باشد.
تا فردا شاد و پیروز و موفق و سرافراز باشید
به امید پیروزی ایران و ایرانی
No comments:
Post a Comment