Saturday, November 28, 2009

شنبه 7 آذر 2568

سلام،

شنبه 7 آذر 88، 28 نوامبر 2009 میلادی

درباره ی چهار موضوع صحبت می کنیم.

استعفای جوادی آملی

موضوع اول استعفای آقای جوادی آملی از امامت نماز جمعه ی قم است. پیشتر هم، ائمه ی دیگری ابراز نارضایتی کرده بودند و آقای جوادی آملی هم به دنبال یک دوره ی کشمکش که پس از آغاز جنبش سبز تشدید شده بود، سرانجام در نامه ای رسمی اعلام کرده است که دیگر به نماز جمعه ی قم نخواهد رفت.

در واقع باید گفت که روند فاصله گرفتن روحانیت از حکومت کودتاچی که دست به سرکوب و کشتار و تجاوز زده است کماکان ادامه داشته و جز پاره ای از روحانیونی که به لحاظ سطح سواد و دانش هیچ جایگاهی در میان روحانیت ندارند مابقی روحانیون ناراضی هستند. منظور از روحانیون کم دانش کسانی هستند همانند آقای صدیقی که در سخنان خود در نماز جمعه ی تهران نشان داد که فرق بین رایانه و یارانه و یا تفاوت میان پاسپورت و ویزا را نمی داند و در صحبت های خود این دو را به جای یکدیگر به کار می برد و همینطور امثال آقای احمد خاتمی خطیب جمعه ی تهران. باید گفت که روحانیونی که اندکی از دانش و فهم بهره برده باشند با این حکومت همکاری نمی کنند. و آن گسل میان علم و جهل (که در برنامه ی چهارشنبه، چهارم آذرماه، عنوان شد) روز به روز عمیق تر می شود.

قطعنامه ی آژانس بر علیه ایران

نکته ی دوم اینکه شورای حکام آژانس بین المللی انرژی هسته ای همانگونه که انتظار می رفت قطعنامه ای را در روز جمعه بر علیه ایران تصویب کرد و جز کوبا، مالزی و ونزوئلا که رای مخالف دادند و شش کشوری که رای ممتنع دادند، 25 کشور نظر مثبت خود را با قطعنامه اعلام داشتند. حال بار دیگر موضوع هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع می شود و قابل پیش بینی است که قطعنامه ی دیگری از سوی شورای امنیت بر علیه ایران تصویب خواهد شد و به احتمال زیاد بیش از همه هم تمرکز خواهد داشت بر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و شرکت های وابسته به سپاه که کشور را زیر فشار قرار داده اند.

وعده ی توخالی کودتاچیان

نکته ی سوم درباره وعده ی کودتاچیان درباره ی روز عرفه، ششم آذرماه، است، که مدعی شده بودند شش میلیون بسیجی به همراه خانواده شان که گفته بودند جمعیتی بالغ بر 30 میلیون نفر هستند را به خیابان ها خواهند آورد. این وعده ی توخالی سپس تبدیل شد به گردهمایی صدهزار نفری در ورزشگاه آزادی و آن را هم چون می دانستند که عملی نیست لغو کرده و در آخر تجمع میلیونی وعده داده شده تبدیل شد به تجمع زیر 10 هزار نفری در مصلای تهران که حال مشخص شده که در آنجا هم از دانش آموزان مدارس استفاده کرده اند. این موضوع باردیگر زور و پایگاه اجتماعی کودتاچیانی را نشان داد که مدعی بودند هواداران میلیونی دارند. اینجا باز به یاد شعار مردم می افتم که "دروغگو 63 درصت کو؟" و یکبار دیگر از کودتاچیان خواهش می کنم که دست کم یک دهم از آن 24 میلیون نفری که مدعی هستید به شما رای داده اند را به خیابان بیاورید تا ما مردم هم هواداران شما را ببینیم. با توجه به ریزشی که در میان کودتاچیان صورت گرفته است باید گفت که توان این حکومت حتی با استخدام مزدور هم بیش از چند ده هزار نفر نیست.

اطلاعیه ی مهم دانشجویان

نکته ی چهارم و بحث اصلی امروز آکسیون یا کنش سیاسی 16 آذر، روز دانشجو، است. من اطلاعیه ی شورای هماهنگی جنبش سبز دانشجویی را که نگاه می کردم و دیدم که دست کم پنج نکته ی اساسی در این اطلاعیه وجود دارد که به آنها به اختصار اشاره می کنم اما بحث مفصل تر درباره ی آن را به روزهای آینده موکول می کنیم.

پیش از پرداختن به محورهای اطلاعیه نکته ای که می بایست به آن اشاره کنم و آن هم دعوتی است که برای شعار الله اکبر در شامگاه 15 آذر صورت گرفته است. قرار شده این شعار در سراسر کشور در شب پانزدهم آذر توسط مردم سر داده شود. شعار الله کبر پیش از کنش های سراسری قبلا هم انجام شده بود و این موضوع تبدیل به یک سنت خوب شده است که باعث ایجاد همبستگی عمومی شده و مردم را برای روز بعد آماده می کند.

اما نکته ی اول در مورد اطلاعیه ی دانشجویان این است که این که مراسم در داخل دانشگاه ها در بعدازظهر روز 16 آذر به طور همزمان در سراسر کشور برگزار می شود. علت این که مراسم بعدازظهر و به طور همزمان صورت می گیرد این است که امکان سرکوب را از کودتاچیان بگیرد. به طورمثال اگر یک دانشگاه مراسم را روز قبل و دانشگاه دیگری مراسم را صبح روز 16 آذر و دانشگاه های دیگر هم در زمان مختلف این مراسم را برگزار کنند به کودتاچیان این فرصت داده می شود که نیروی اندک خود را به سرعت جابجا کرده و دانشگاه ها را جداگانه سرکوب کنند. اما اگر تمامی دانشگاه های آزاد و دولتی این مراسم را به طور همزمان در بعدازظهر 16 آذر برگزار کنند دیگر فرصت جابه جایی نیروی اندک کودتاچیان فراهم نخواهد آمد. این موضوع یک بار دیگر نقطه ی قوت جنبش که گسترده و پرشمار بودن نیروهایش بوده و همچنین نقطه ی ضعف کودتاچیان که کمبود نیرو است را آشکار خواهد ساخت. تا کنون هم شاهد بوده ایم کودتاچیان که از کمبود نیرو رنج می برند دست به ایجاد رعب و وحشت زده اند تا از این رو بر کمبود خود سرپوش بگذارند.

نکته ی بعد در این اطلاعیه این است که از مردم دعوت به عمل آمده در هر شهری که هستند که به سمت دانشگاه محل سکونت خود رفته و به دانشجویان بپیوندند. از آنجایی که احتمال آن می رود که نیروهای کودتاچی در برخی شهرها مانع از ورود مردم به داخل دانشگاه شوند از مردم خواسته شده است حتی اگر هم شده با خودروهای خود به سمت دانشگاه حرکت کرده و با حضور در اطراف دانشگاه، ایجاد ترافیک و زدن بوق، فرزندان دانشجوی خود را کمک کنند. به نظر من اگر کسانی این امکان را ندارند که به اطراف دانشگاه بروند از آنجایی که در روز 16 آذر مراسم به طور سراسری در دانشگاه های کشور برگزار شده و سطح شهرها از وجود نیروهای سرکوبگر خالی خواهد شد، می توانند در هر گوشه از شهر یکی از کنش های جنبش مانند تظاهرات پراکنده، شعار نویسی، برچسب چسباندن، شعارنویسی روی خودروهای دولتی یا اتوبوس ها و دیگر کنش ها را انجام دهند. در ضمن انجام این کار پراکنده در واقع تمرینی خواهد بود برای دهه ی محرم و تاسوعا و عاشورا که در واقع قرار است جنبش در تمام سطح کشور همزمان و هماهنگ دست به برگزاری آکسیون بزند.

نکته ی سوم اشاره به این موضوع است که احتمال می رود که مزدوران به برخی دانشگاه ها حمله کنند. در اینجا باید گفت که همانگونه که پرهیز از خشونت یک اصل است اما کتک نخوردن نیز مهم است بنابراین فعالان هر دانشگاه پیشتر می بایست راههای اینکه چگونه از دانشگاه و دانشجویان دفاع کرده و شیوه های سد کردن راه مزدوران و همچنین راههای فرار از دانشگاه را بررسی کنند و از این طریق از دستگیری و خشونت جلوگیری کنند.

نکته ی چهارم این اطلاعیه، دعوت از مدارس و نیروهای نظامی است. در این اطلاعیه از دانش آموزان خواسته شده است که در روز 16 آذر با دانشجویان همراهی کنند. در ضمن دانشجویان برای نخستین بار از ارتش و سپاه خواسته اند که به ملت بپیوندند.

نکته ی پنجم اطلاعیه نیز بر این محور است که از چهره های شناخته شده ی جنبش برای سخنرانی در دانشگاه در روز 16 آذر دعوت به عمل آمده که فهرست نام های این چهره ها در روزهای آینده مشخص خواهد شد و بعد از مشخص شدن سخنرانان از سوی دانشجویان، من هم به نوبه ی خود اطلاع رسانی خواهم کرد.

به نظر من هماهنگ بودن کنش 16 آذر در سراسر کشور تمرینی است برای حرکت های هماهنگ و سراسری دیگر که مربوط است به ماه محرم.

بحث درباره ی مراسم 16 آذر و محورهای اطلاعیه ی دانشجویان را در روزهای آتی دنبال خواهم کرد.

تا فردا شاد، پیروز موفق و سرفراز باشید

به امید پیروزی ایران و ایرانی V

جمعه 6 آذر 2568

شش آذر 88، 27 نوامبر 2009 میلادی

امروز جمعه درباره شش موضوع صحبت می کنیم.

موضوع اول، تجمع روز گذشته بسیجیان در مصلی تهران بود که نشان می دهد از خیر استادیوم صد هزار نفری گذشته اند چرا که بیش از چند هزار نفر نمی توانند جمع کنند و در نتیجه در همان مصلی تجمع کردند. نکته جالبی که در خبر ها بود این بود که پاره ای از تاکسی ها و شخصی ها از سوار کردن بسیجی ها خودداری کرده اند و به نظر من این یکی از بهترین انواع مقاومت منفی است که هم تاثیر روانی خیلی خوبی دارد و هم این که نوعی از همبستگی را به وجود می آورد و این که یک جبهه جدید امنیتی برای کودتاچی ها ایجاد می کند که از حالا چطور برخورد بکنند با تاکسی ها یا شخصی ها که حاضر به سوار کردن آن ها نیستند.

و نکته جالب دیگر این که امروز که جمعه بوده قرار بوده آقایون هفت میلیون نفر را به خیابان ها بیاورند همه ما نشسته این ببینیم ، این هفت میلیون نفر که با خانواده هاشان سی میلیون نفر می شوند چگونه در سطح کشور حرکت خواهند کرد. برای ما خیلی جالب است که از صد هزار نفر به دو سه هزار نفر در مصلی رسیده اند حالا باید ببینیم این هفت میلیون نفر به چند نفر می رسد.

نکته دوم این که آقای بهزاد نبوی به دلیل مشکل قلبی که داشته در سی سی یو بیمارستان بستری شده است و آقای مهندس موسوی و خانم رهنورد هم از ایشان عیادت کرده اند و همه ما بر خواست آزادی زندانیان سیاسی پافشاری می کنیم.

نکته سوم این که جایزه آزادی برای خلاقیت به محسن مخملباف برای کارهایی که در افغانستان انجام داده و سایر خلاقیت های هنری اش در کشور انگلستان تعلق گرفته و محسن مخلبلف هم همراه با متنی زیبا هم مبلغ جایزه را وقف کسانی کرده که به دلیل سرکوب های حکومت آواره شده اند و خود جایزه را هم هدیه کرده به آیت الله منتظری با این تاکید که او پدر معنوی جنبش سبز است و او کسی است که در یک قدمی رهبری کشور به دلیل این که بر سر اصول ایستاد و با اعدام زندانیان در سال 1367 مخالفت کرد و در مقابل آقای خمینی ایستاد از سمت اش برکنار شد و دنیا را پشت سرش انداخت به خاطر دفاع از اصولی که دارد.

این حرکت محسن مخلباف تاکیدی است بر این واقعیت که شخصیت آیت الله منتظری شخصیت منحصر به فرد و بزرگی در تاریخ معاصر ماست که در جنبش سبز هم آیت الله منتظری این شجاعت، استقامت و صراحت اش را به خوبی نشان داده است.

نکته چهارم این که آقای مهندس امیر انتظام در نامه بسیار زیبایی ضمن تشکر از حنا مخملباف که جایزه اش را به مهندس امیر انتظام اهدا کرده بود یکی دو نکته زیبا را مطرح کرده است و آن این اولاً 25 سال زندان نبوده بلکه سی سال زندانی کشیده است و حرف او از اول و در واقع جرم او این بوده که صحبت از جدایی دین از سیاست کرده و تاکید کرده هنوز بر این حرف استوار است به نظر من همان طور که بچه های دانشجو به آقای امیر انتظام «عباس ماندلا» می گفتند ، این اسوه مقاومت که با سابقه ترین زندانی سیاسی کشور ما است در واقع ماندلای کشور ماست. و این نامه نشان می دهد چگونه این مرد بر اصول خود ایستاده است علی رغم این ظلم بزرگی که طی سی سال به او رفته است.

نکته پنجم این که دانشجویان ونزوئلایی، تظاهراتی را در اعتراض به سفر آقای احمدی نژاد به ونزوئلا و اعلام همبستگی با مبارزات ملت ایران کرده اند و از این حیث بسیار قابل توجه است که حتی در کشوری مثل ونزوئلا با حاکم پوپولیستی مثل آقای چاوز که تا گردن هم کلاه سر ایران می گذارد و قراراست بنزین به دو برابر قیمت به ایران بفروشد و یا این که با پول ایران در کشورش خانه سازی کرده اند، دانشجویان در جو کشور مانند ونزوئلا دست به تظاهرات می زنند و اعتراض می کنند.

و اما نکته آخری که می خواستم بگویم، این است که آقای البرادعی که در اطلاعیه ای اعلام کرده که نا امید شده است از جواب ایران و پاسخ ایران را دیگر امیدی ندارد و روزنامه واشنگتن پست هم نوشته بود که آقای دنیس راس از طرف آمریکا توانسته چینی ها را قانع بکند به اینکه اگرایران برنامه اتمی اش محدود نشد امکان درگیری در منطقه هست ومنافع خود چینی ها به خطر می افتد، بنا براین مجموع این ها تاکیدی است بر اینکه به احتمال زیاد در اجلاس شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی، یک بیانیه ای که مطرح علیه ایران تصویب خواهد شد و این مقدمه ای می شود بر دور جدید تحریم ها از سال جدید میلادی که بیش از یک ماه دیگر آغاز می شود.

به هر حال این سیاستهای نادرست حکومت در تعامل با دنیا، مجددا دارد ما را وارد یک دوره دیگری از فشار بر مملکت مان می کند.

من آخرین نکته ای را که باید اضافه بکنم این هست که، درخواست شده، دعوت شده که در شب 16 آذر، به اصطلاح غروب یکشنبه شب 15 آذر،شب دوشنبه 16 آذر در بسیج اولیه برای روز دانشجو ، برای اعلام همبستگی با دانشجویان در روز دانشجو که قرار است در تمام دانشگاههای آزاد ودولتی کشور مراسم داشته باشند، همه الله اکبر روی پشت بام ها بگویند و در واقع در این آکسیون یا کنش سیاسی سراسری یک آمادگی عمومی و ملی باشد برای همبستگی با دانشجویان درروز دانشجو، 16 آذر که در روزهای آینده به آن خواهیم پرداخت.

تا فردا،شاد و موفق و سرافراز باشید.

به امید پیروزی ایران و ایرانی

Friday, November 27, 2009

پنجشنبه 5 آذر 2568

سلام

پنجشنبه 5 آذر 88، 26 نوامبر 2009 میلادی

درباره 5 موضوع صحبت می کنیم،

موضوع اول: تحصن و اعتراض بچه های دانشگاه قزوین است و اعتصاب غذایشان که در اعتراض به دستگیری دوستانشان و برخوردی که مسئول مربوطه کرده که گفته؛ اگر به من بود، اعدامشان می کردم، آزادشان نمی کنم. و به هر صورت این بچه ها را بیشتر معترض کرده و این تحصن و دفاع از حقوق دانشجویانی که دستگیر شده اند در دانشگاه بین المللی قزوین ادامه دارد.

موضوع دوم: تجمع اعتراضی کارگران مجتمع صنعتی گوشت زیاران است که بیش از 150 نفر از کارگران در اعتراض به اینکه چند ماه است که حقوقشان را دریافت نکرده اند، اعتراض کردند. همان طور که قبلا هم عرض کردم، در سطح تمام واحد های صنعتی کشور، چپ و راست، یکی در میان و دائما این اعتراض وجود دارد و نه فقط بحث اضافه دستمزد یا حقوق بیشتر از طرف کارگر نیست بلکه خیلی ساده خواهان این هستند که حقوق و دستمزد عقب افتاده شان پرداخت بشود. بحران اقتصادی کشور که روز به روز عمیق می شود کارخانجات را بیش از پیش در خودش فرو می برد.

موضوع سوم: نامه شماره 15 آقای مهندس موسوی که حتما دیده اید و خوانده اید و توصیه می کنم اگر ندیده اید حتما نگاه کنید، ایشان بسیار خوب بحث کرده در مورد تعریف بسیج و کسانی که با بسیج فعلی ممکن است همکاری بکنند را سرزنش کرده و فلسفه روز اول این بسیج را که برای دفاع از کشور بوده توضیح داده و لزوم شجاعت و نترسیدن و به نظر من یک نکته ای را هم آقای مهندس موسوی لا به لای حرف هاش گذاشته و آن اینکه رنگ واحدی که مجموع کشور دارد رنگی است که در محرم به پرچم ابا عبدالله الحسین است. من این را مقدمه ای می دانم برای اینکه ان شاء الله در دهه محرم و به خصوص تاسوعا و عاشورا جنبش سبز، پرچم های سبز یاحسین را بتواند در سراسر کشور افراشته بکند و بتواند از این فضایی که به وجود می آید حرکت های خیابانی خودش را داشته باشد.

موضوع چهارم: حرف های دیروز آقای خامنه ای است که جالب است روزی که مهندس موسوی نامه شماره 15 را نوشته، ایشان حرف زده و کاملا تقابل این دو حرف روشن است و تقابل دو دیدگاه که آقای خامنه ای چگونه بسیج را در خدمت شخص خودش و جناح خودش می خواهد. و در واقع چگونه بچه های بسیجی را در خدمت سرکوب فرهنگی و یا آنطور که ایشان تعبیر می کند ابزار جنگ نرم می خواهد. به نظر من این تقابل قابل دقت است و اگر هنوز کسی فکر می کند ممکن است در بسیج چیز مثبتی باشد، توصیه می کنم حتما حرف های آقای خامنه ای را بخواند تا بداند که چگونه ابزار برخورد ایشان است.

موضوع پنجم: ادامه بحثی است که در 3 روز گذشته داشتیم، اگر یادتان باشد راجع به اهداف جنبش صحبت کردیم، چگونه هدف به سه هدف شکسته و چگونه آکسیون ها را دسته بندی کردیم و چگونه توضیح دادیم که جنبش در گسل های اجتماعی حرکت کرده و مهم ترین گسلی که جنبش به خوبی بسیج کرده، گسل علم و جهل است، گسل دانایی و نادانی ست که بهتر از هر مدل کلاسیک و سنتی مارکسیستی و غیره می تواند بسیج عمومی را بکند و امروز راجع به رشد جنبش صحبت می کنیم و جنبش در مسیری که آمده چگونه رشد کرده است و چه مسیری را برای رشد در پیش دارد؟
اگر خاطرتان باشد این بحث را قبلا هم کرده ایم که در مورد رشد جنبش، جنبش باید در سه جهت رشد بکند.
جهت اول: جهت جغرافیایی است. جنبش باید بتواند در اقصی نقاط کشور رشد بکند، بالندگی داشته باشد و به دورافتاده ترین نقاط کشور برود. 16 آذر که در دانشگاه های سراسر کشور، آزاد و دولتی، همزمان ساعت 3 بعد از ظهر مراسم 16 آذر خواهد بود، فرصت مناسبی ست که جنبش دانشجویی ایران اهداف جنبش سبز را در سراسر کشور منتشر کند و به رشد جغرافیایی جنبش کمک می کند.
رشد دوم: رشد در میان گروه های اجتماعی ست که قبلا هم براساس بحثی که در مورد گسل های اجتماعی کردیم، جنبش به خوبی در گسل جنسیتی، در جنبش زنان توانسته حرکت بکند. در واقع می توان گفت اساسا موتور محرک جنبش سبز، جنبش حقوق مساوی زنان است. جنبش در میان شکاف نسلی خیلی خوب حرکت کرده و در واقع خواست های نسل جوان کشور، خواست های جنبش سبز است. جنبش در میان اقوام ما که زیر ستم مضاعف قرار دارند؛ کرد، ترک، بلوچ، ترکمن باید بهتر از این کار بکند، حرکت هایی را شروع کرده و باید بتواند نشان بدهد که اتصال دارد و خواست های گروه های اجتماعی قومی ما را جنبش سبز با دستیابی به دموکراسی و حاکمیت ملی می تواند برقرار کند. جنبش در میان طبقات اجتماعی حرکت کرده و البته همان طور که عرض کردم رشدش در طبقات اجتماعی بخصوص پیوندش با جنبش کارگری مهم است ولی حرکتی که جنبش در گسل علم و نادانی، عقل و جهل دارد طی می کند این امکان را بهش داده که بسیاری از اقشار شهری، تکنوکرات های شهری، بسیاری از دست اندرکاران سازمان های دولتی و کارمندان و معلمان را بغیر از کارگران به خودش جذب بکند. ولی جای رشد در این جا هست به هر حال قدرت بسیج کنندگی جنبش از قبل این گسل خیلی زیاد است.
مطلب آخر در مورد رشد جنبش رشد کیفی جنبش است. جنبش باید در دو جهت رشد کیفی بکند، یکی در جهت سازمان دهی است که باید بتواند سازمان دهی مناسب داشته باشد و این سازمان دهی شبکه ای که جنبش اتخاذ کرده، توانسته پراکندگی به جنبش بدهد که در سوی مخالف بیش از هر چیزی به دستگاه سرکوب گر سپاه، در عوض سنترالیزم و تمرکز گرایی دیکته کرده است. این یک تقابل بسیار مهمی است که از نقاط قوت جنبش است. یعنی روز اولی که آقای مهندس موسوی در نامه شماره 8 نوشت که ما در شبکه های اجتماعی می رویم به درستی ایشان دست گذاشته بود روی نحوه حرکت جنبش و نحوه رشد شبکه ای جنبش و حفظ ارتباطات این شبکه ها در فضای اینترنتی، در فضای تلفنی، در فضای حتی فرد به فرد، در فضای اطلاعیه ها، در فضای اسکناس نویسی، دیوار نویسی، ارتباطی که این شبکه ها با همدیگر برقرار می کنند، نقطه قوت جنبش است بدون اینکه یک سنترالیزم یا تمرکزی باشد که بتوانند به آن حمله بکنند و صدمه بزنند.
در عوض سپاه که در مقابل ملت ایستاده ناچار است که دائما به سمت تمرکز برود و دائما برای اینکه احساس امنیت می کند، دست بگذارد روی وزارت اطلاعات، دولت، نهادهای اقتصادی، نیروی انتظامی و جاهای مختلف و تمرکز گرایی بکند که این باعث می شود قدرت مدیریتی اش پایین بیاید و این احساس عدم امنیتش رفع نمی شود برای اینکه دائما دشمنان جدید برای خودش به وجود می آورد.

این دو جهت در مقابل هم نشان می دهد که جنبش چرا روز به روز نیرومندتر می شود و طرف مقابل امکان سرکوبش را ندارد. بخصوص اینکه ما می دانیم یک روش بیشتر ندارند و آن اینست که خشونت بکنند، سرکوب بکنند. جنبش هم خوب یاد گرفته چگونه وقتی آن ها خشونت می کنند پخش می شود مخصوصا 16 آذر که به نوعی تظاهرات پراکنده در سطح کشور می کند، و در مقاطعی که می داند آن ها مثل دهه محرم در مقابل انتخاب باخت – باخت قرار می گیرند، می تواند به خیابان بیاید و کارهای دیگری که می کند.
بنابراین اینجا می توانم بحث این چهار روز را تمام کنم و نشان دهم که چگونه در ارزیابی 5 ماهه مان جنبش درست حرکت کرده و به تدریج ان شاء الله برای آکسیون نهایی آماده می شود.

تا فردا شاد پیروز و موفق و سرافراز باشید
به امید پیروزی ایران و ایرانی

چهارشنبه 4 آذر 2568

چهارشنبه چهارم آذر 88، 25 نوامبر 2009 میلادی

درباره پنج موضوع صحبت می کنیم.

مقاومت دانشجویان

موضوع اول، دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاه ها به دنبال دستگیری چند نفر از اعضا شان در اعلامیه ای بر این نکته که مقاومت جنبش دانشجویی ادامه دارد تاکید کرده اند و این تحرکات را مقدمه ای از طرف حکومت دانسته اند به خیال این که 16 آذر را بخواهد سرکوب کنند و پیام متقابل دانشجویان این بوده که مقاوت دانشجویان ادامه دارد و ما- دانشجویان لیبرال- هم مقاومت می کنیم.

نکته دوم این که آقای احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی در مصاحبه ای گفته است هنوز نمی دانیم در 16 آذر می خواهند چه کار کنند بنابراین ما هم هنوز برنامه ای نداریم. ولی آن چیزی که معلوم است این است که حکومت با پلیسی کردن فضا در کوچه و خیابان قصد دارد رعب و وحشت ایجاد کند – تنها کاری که بلد است- و تا کنون هم بیش از شصت دانشجو را در سطح کشور دستگیر کرده است تا شاید بتواند جلو مراسم 16 آذر را که سالیان سال است برگزر می شود را بگیرد.

نکته سوم این که بچه های دانشگاه کاشان در سخنرانی آقای صفار هرندی وقتی به سیاق بقیه دانشگاه ها می خواستند اعتراض کنند اجازه نداده اند حتی وارد محل سالن شوند. اما بیرون از آن محل آن قدر بچه ها سر و صدا کردند که در نهایت آقای صفارهرندی موفق به سخنرانی نشده است. این تاکیدی بر همان خط کلی است که هیچ کدام از پشتیبانان کودتاچی ها اجازه ندارند در اماکن عمومی و دانشگاه ها صحبت کنند و بدانند هیج جا برای ایشان امن نیست.

مقابله نرم سپاه

نکته چهارم درباره مقاله است که روزنامه نیویورک تایمز- یکی از چند روزنامه معتبر آمریکا- روز گذشته نوشته بود که در این مقاله نیویورک تایمز توضیحی داده است درباره برنامه ریزی سپاه برای جنگ نرم که خیلی ورد زبان شان است و این که می خواهند در شش هزار دبستان مراکز بسیج درست کنند و یا تلویوزیون اطلس را درست کنند که گویا همین آقای صفارهرندی یک اتاق کنار آقای عزیز جعفری دارد و سپاه می خواهد این کار را انجام دهد. و خلاصه این برآوردشان این است که دربرابر یک جنگ عجیب و غریب نرم ایستاده ا ند. که من درادامه بحث مان توضیح می دهم که اساس اشکال این رژیم کجاست و چرا هر چه از این کارها می کند فایده ای ندارد. و هر چه بیشتر تئوری اش را تبلیغ می کند، بیشتر نیروهایش ریزش می کند.

مرور گذشته

اما اگر یاد تان باشد ما گفتیم برای به انجام رساندن هدف مرحله ای پایین کشیدن دولت کودتا که خود این هدف هم مقدمه ای است برای هدف اساسی تر یعنی دموکراسی و آزادی و حاکم شدن صندوق رای در مناسبات بین مردم و حکومت است .

گفتیم برای دستیابی به این هدف سه زیر هدف را داریم مشروعیت زدایی از حکومت، ایجاد شکاف و اختلاف و فرسوده کردن اش و فلج سازی اش و بعد برای این که به این سه هدف برسیم گفتیم که مجموع کنش های سیاسی که ما انجام داده ایم در پنج ماه گذشته میشود ذیل سه سر فصل دسته بندی کرد.

پاره ای از این کنش ها البته ممکن است در هر سه سرفصل جا بگیرد اما در یک نگرش کلان ما یا کارهایی را کرده ایم که همبستگی مردم را بالا برده که هرازچند گاهی لازم داریم. یا کارهایی را کرده ایم که شکاف ایجاد کرده است و یا کارهایی را کرده ایم که حکومت را فلج کرده است. توضیح دادیم تظاهرات بزرگ فقط یکی از شکل هایی است که در پیش می گیریم . اما کارهای دیگر هم کرده ایم و می کنیم و هر کدام تاثیر خودشان را دارند مثلا شعار نویسی، اسکناس نویسی، حتی یک جک ساده که ساخته می شود در چارچوب یک جنگ روانی و با اس ام اس یا اینترنت منتقل می شود. تظاهرات پراکنده و یا تحریم کالاها، این همه مقاومت یک ملت است در برابر حکومت کودتایی اما ادامه این بحث را من اززاویه اجتماعی نگاه می کنم.

گسل های اجتماعی

لغت گسل های اجتماعی را من از دوست عزیزم آقای مهندس شریعتمداری قرض گرفته ام که به جای شکاف های اجتماعی ایشان لغت گسل را به کار می برد که لغت جالبی است چون حاکی از آزاد شده انرژی در یک زلزله یا یک آتشفشان است. در جامعه ما پنج گسل جدی می توان دید.

گسل اول گسل جنسیتی است یعنی اختلاف حقوق بین زنان و مردان. تبعیضی که در دوره جمهوری اسلامی بین زن و مرد گذاشته شده و شدید تر شده است و هر جنبش سیاسی و اجتماعی باید پاسخ مناسبی برای انرژی نهفته در این گسل داشته باشد.

گسل نسلی شکافی است بین نسل ما که نسل انقلاب است و نسل جوان کشور که چشم اش به آزادی، حقوق بشر و پیوستن به خانواده جهانی و ارتقا سطح دانش و فهم اش از دنیا ست به وجود آمده و هر جنبش سیاسی و اجتماعی باید پاسخی در راستای جلب این نسل جوان داشته باشد چرا که 37 میلیون از جمعیت کشور زیر سی سال هستند.

گسل اقتصادی یعنی شکاف طبقاتی که در جامعه ما هست پول دار ها پول دارتر و فقیرها فقیر شده اند ، افزایش ضریب جینی در اقتصاد ما که هر جنبش سیاسی اجتماعی باید پاسخی برای این شکاف اقتصادی داشته باشد.

گسل قومی یعنی شکافی که بین اقوام مختلف در ایران وجود دارد تبعیضی که بین اقوام مختلف ایرانی گذاشته می شود. بسیاری از اقوام ما اقلیت ها ی دینی هم هستند و تبعیضی که گذاشته می شود در کشور و ستم مضاعفی که به اقوام می رود گسل بزرگی را ایجاد کرده است و هر جنبش اجتماعی -سیاسی باید پاسخ مناسبی برای آن داشته باشد.

اما گسل آخر گسل علمی است. یعنی یک ملتی رشد کرده سطح دانش اش رفته بالا ، سطح سواد اموزی اش افزایش پیدا کرده، عقل و عقلانیت مدرن را دنبال کرده است اما مواجه است با یک حکومت و ساختار حکومتی و سازمان های پشت سر حکومت که در دوره جهل قرون وسطایی به سر می برند. در نتیجه یک گسل بزرگ بین علم و جهل، بین عقل و نادانی ، یک قرائت لیبرالیستی و آزادی خواهانه از دین و یک قرائت خرافی و عقب مانده از دین و .... به وجود امده است.

جنبش سبز تاالان گسل جنسیتی و گسل نسلی را شاید خیلی خوب پاسخ داده است تا آنجا که می توان گفت فعالین جنبش نسل جوان و زنان جامعه هستند. به گسل قتصادی نزدیک شده و گسل قومی هم اولین حرکت ها در میان اقوام اتفاق افتاده است . اما به نظر من مهمترین انگیزه جنبش سبز تا الان که همه گروه های اجتماعی را به راحتی به میدان آورده به خصوص طبقه متوسط را که ارتش دموکراسی است این گسل علمی است که به وجود امده است . در واقع جنگ بین علم و جهل جنگی است که بیش از هر چیز ی مردم را بسیج می کند و به میدان می آورد .

این را از این جهت می گویم که تحلیل های قدیمی شده و عمدتا مارکسیستی از جنگ طبقاتی الزاما تنها گزینه پیش برنده یک جنبش نیست اگرچه گسل طبقاتی مهم است ولی تا اینجا در جنبش سبز مهمترین انگیزه ای که جامعه را حرکت می دهد ، آن بخش دانای جامعه است که حرکت کرده است.

تا فردا شاد پیروز، موفق و سرافراز باشید

به امید پیروزی ایران وایرانی

Wednesday, November 25, 2009

سه شنبه 3 آذر 2568

سلام

سه شنبه سوم آذر 1388 بیست و چهارم نوامبر 2009 میلادی

درباره شش موضوع صحبت میکنیم.



موضوع اول اینکه بچه های فیروز آباد فارس برای من نوشتن که در دانشگاه گروه کاریشونو تشکیل دادند و فعالیت های زیادی را کردند. ضمنا وبلاگشون را معرفی کردند و خواستند که من معرفی بکنم، قبلا هم یکبار راجع به وبلاگشون صحبت کرده بودم، وبلاگشون هست فیروزاباد 2009 دات بلاگفا که روی اون اخبار و بحث ها و مطالب مختلف جنبش رو قرار میدهند و اعلام کردند که آمادگی های لازم را برای 16 آذر دارند تدارک می بینند و فعالیت های دیگری که در اونجا کردند که حالا تفسیرش را فرصت نیست اینجا توضیح بدیم، به همشون دستتون درد نکنه و خسته نباشید می گویم.



نکته دوم اینکه از دانشگاه آزاد تاکستان،قزوین، برای من نوشتند که دوربین هایی که در سطح دانشگاه کار گذاشتند باعث شده که شناسایی بشن بعضی بچه ها و چه جوری میشه با دوربین ها مقابله کرد. این نصب دوربین در دانشگاه آزاد و بعضی دانشگاه های دولتی من چندین ایمیل دیگه هم داشتم از جمله از نجف اباد یا جاهای دیگه که به هر حال یا باید بشه این دوربینها رو از کار انداخت، اگر جایی هست که در زمانی که کسی نمیبینه بشه بهش رنگ پاشید و یا با روشهای دیگه ای از کارش انداخت، در دسترس باشه یا به نحوی از طبقه بالاتری یا به گونه ای عملی باشه ولی اگر نباشد و جهت های دوربین وقتی شناسایی بکنیم در موقع تظاهرات بشه جوری ایستاد که دوربین صورت رو نگیرد یا پشت سر را بگیرد یا غیره هم یک راه دیگه اما به هر حال موثرترین روش این است که ما از ماسک های کاغذی سرماخوردگی استفاده کنیم به خصوص که این روزها که صحبت از شیوع بیماری انفولانزای N1H1 هستش بنا بر این همیشه یک بهانه ای هست برای اینکه از این ماسک ها استفاده کنیم، نه فقط در دانشگاه ها در بیرون از دانشگاه ها در تظاهرات خیابانی، تظاهات برق اسا و غیره هم پیشنهاد من این هست که از ماسک استفاده بشه. این شایعاتی هم که بعضی ها در اوردند که دوربین های خاصی هست که صورت افراد رو از پشت ماسک هم تشخیص میده صحت نداره، بنابرابن به احتمال زیاد این جنگ روانی است که حکومت می کنه برای اینکه مردم رو بترسونه که کسی حتی از ماسک هم استفاده نکنه ولی موثرترین راه داشتن همین ماسک های کاغذی است که میتونه شما رو پوشش بده در تظاهرات و همیشه هم میشه بهانه ای داشت اگر گیر بدن یا برخوردی بشه که اون هم این بیماری رایج در کشور هست.



اما نکته سوم این است که سفر 24 ساعته اقای احمدی نژاد به برزیل با اعتراضات مفصل مواجه شده و رئیس جمهوری برزیل زیر فشار قرار گرفته، یک شرکت نفتی برزیلی هم اعلام کرده که در پروژه های نفتی ایران شرکت نمیکنه. به هر حال غیر از چند کشوری که از قبل ایران تغذیه میکنند و مقدار زیادی ارتباطات دارند مثل ونزوئلا و بولیوی یا بعضی کشورهای آفریقایی یا سوریه کمتر کشوری در دنیا هست که دیگه اقای احمدی نژاد یا هر کودتاچی دیگه در اون بتونه پا بگذاره.



نکته چهارم اعتراض بچه های کارخانه نساجی مازندران و تجمعشونه برای اینکه حقوقشونو چند ماهیه که دریافت نکردند، وضع این کارخانه و کلا وضع صنایع نساجی کل کشور بسیار خرابه و همینطور کارخانجات دیگه که در فرصت دیگه ای شاید یهش بپردازیم.



اما نکته پنجم محکومیتی است که برای احمد زیدآبادی روزنامه نگار با سواد و شجاع ایران به زندان و تبعید و محرومیت ا ز فعالیت های اجتماعی-سیاسی تدارک دیده شده، البته حکم مقدماتیست اما اعتراض به حکم این افتخار روزنامه نویسی کشور به نظر من از واجباتیست که در داخل و خارج ایران یکصدا باید اعتراض کرد به احکام غیر عادلانه دادگاه ها علیه همه محکومین، همه زندانیان سیاسی، همه روزنامه نگاران و به خصوص دکتر احمد زید آبادی که افتخار جامعه مطبوعاتی و روشنفکری کشوره.



اما نکته آخری که می خواهم بگویم ادامه بحثی است که دیروز هم صحبت کردیم و اون یک ارزیابی سریع پنج ماهه بود، در واقع پاسخ به این سوال که ما چگونه پیروز می شویم، ما چگونه حرکت می کنیم، ما چگونه دولت کودتایی را می توانیم پایین بیاریم. من این را هم بگویم که انقلاب اسلامی که معروفه به اینکه برق آسا پیروز شد غیر از دو سه دهه کار فکری و پشتوانه ای که داشت از زمان شروعش در تظاهرات قم تا 22 بهمن چهارده ماه طول کشید.

انقلاب مشروطه حد اقل در دوره استبداد صغیر از به توپ بستن مجلس تا بیرون کردن محمد علی شاه دو و نیم سال طول کشید بنابراین در نرخ جنبش های مملکت خودمون هم پنج ماه عمر بسیار کوتاهیست که جنبش سبز دستاوردهای بسیار بزرگی در این پنج ماه داشته با تکیه به لا اقل دو دهه کار فکری مبارزاتی و جنبش های مدنی و اعتراضی و جنبش اصلاحاتی که پشت سر خودش داشته. اما در ادامه صحبت دیشب این را عرض بکنم که اگر خاطرتون باشه این بحث را مطرح کردیم که کنش های سیاسی که ما کردیم یا در جهت تقویت همبستگی و مقاومت ما بوده، یا در جهت فرسایش کودتا گرا بوده و یا فلج سازی.

رسیدیم به بحث فلج سازی و اون اینکه ما در بحث فلج سازی وقتی مثلا اعتصاب ایتالیایی یا اعتصاب سفید می کنیم، کم کاری میکنیم و یا به سمت اعتصابات عمومی می ریم، یا اکسیونی که به نام تحریم ذکر کردیم کالاهایی که تولید دولت، حکومت، به خصوص سپاه پاسداران یا هر چه که در تلویزیون تبلیغ میشه نمی خریم اینها همه از مقولات فلج سازیه. وقتی که ما سرمایه گزاری نمی کنیم، الان در تهران مسکن سازی به 60% نسبت به گذشته سقوط کرده و وقتی که کارخانجات کار نمی کنند، وقتی که اداره ها کار نمی کنند به سمت فلج سازی می رویم. در خارج از ایران هم فشاری که ایرانی های خارج دارند به لحاظ تبلیغاتی و دیپلماتیک دارند می آورند در همکاری با ایرانیان داخل برای تحریم کردن تمام شرکت هایی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از 1% تا 100% در اونها سهام داره فشار مضاعفی رو خواهد آورد که احتمالا از اوایل سال جدید مسیحی شروع خواهد شد. همینطور هم از فشارهای دیگه ای برای اینکه سازمانی به نام سپاه رو که دست به کشتار مردم می زنه در دادگاه های بین المللی به دلیل عملیات های تروریستیش محکوم بکنند. پرونده ای که برای مشارکت سپاه در یازده سپتامبر باز شده مراحلش را داره طی میکنه و شاید در چند ماه آینده به اعلام حکم قاضی برسه.

می خواهم بگم مجموعه کارهایی که در جهت فلج سازی تا اینجا انجام شده تا همین مرحله هم اقتصاد کشور رو در حدی برده که دولت توانایی اداره کشور رو نداره و انتهای این کار و برگ اخر این کار اونجاییست که حکومت کودتاچی ها توان اداره کشور را از دست میدهد، توان حفظ امنیت کشور رو از دست میده، و بااعتصابات عمومی که میتواند به شکل همزمان با تحصن عمومی توام بشه به شرط اینکه نیروی سرکوبگر یا فلج شده باشه یا بخش هاییش علیه بخش های دیگه دست به مقاومت زده باشند و به ملت پیوسته باشند یا نیروهای مسلحی مثل ارتش به ملت پیوسته باشند که جلوی دست سرکوبگر را بگیرند مرحله انتهایی اعتصابات عمومی می تواند به صورت کوتاه زمان با تحصن عمومی همراه بشود.

من مجموع این بحث ها را که می خواستم بگم شاید خیلی از اکسیونهایی که تا الان انجام دادیم را ذکر نکردم، خودتون بهتر از من می دونید

اما میخواهم این نکته رو یاد آوری بکنم که ما هر روز بنا نیست که بریم تو خیابون و تظاهرات میلیونی بکنیم، به محض اینکه حکومت خشن میشه و سرکوب رو شدید میکنه ما می آییم عقب و کارهایی مثل اسکناس نویسی و دیوار نویسی، تظاهرات پراکنده مثل 16 آذر و غیره رو میکنیم و این تاکتیک رو خیلی خوب یاد گرفتیم که چگونه حرکت بکنیم، تجهیز بکنیم و جنبش را عمق و وسعت بدیم. بخش بعدی بحث که گسل های اجتماعی و رشد جنبش هست و می گذارم برای فردا.

تا فردا شاد، پیروز، موفق و سرافراز باشید.

به امید پیروزی ایران و ایرانی

Monday, November 23, 2009

دوشنبه 2 آذر 2568

سلام

دوشنبه 2 آذر 1388 – 29 نوامبر 2009 میلادی

امروزدر مورد 5 موضوع صحبت میکنیم.

تظاهرات در دانشگاههای مختلف کشور

تظاهرات دانشجویی دردانشگاههای صنعتی شاهرود، دانشکده فنی دانشگاه تهران ودانشگاه آزاد تهران واحد تهران جنوب که گاهی خواسته های صنفی درآنها مطرح شده وگاهی شعارهای جنبش سبز داده شده. اعتراض به برخوردبا دانشجویان دیگر و دستگیری واحضار آنها به کمیته های انضباطی مسائلی بوده که دراین تظاهرات مطرح شده وبازهم به نظرمن این حرکتهای دانشجویی مقدمه ای است برای برگزاری روزدانشجوکه امسال قرار است همزمان درتمام دانشگاههای کشور در بعدازظهر16 آذر برگزار بشود.

جو امنیتی در مراسم سالگرد فروهرها

مراسم سالگرد فروهرها که درخیابان هدایت تهرا ن درمنزل" داریوش وپروانه فروهر"توسط دخترشان پرستو فروهرقرار بود برگزار شود با حضور سنگین نیروهای انتظامی و امنیتی همراه بود و در واقع تمام آن منطقه تا پل چوبی وآنجاها تبدیل به یک منطقه نظامی شده بود که مبادا چهار نفربه منزل این دو شهید جنبش ملی ما بروند و به خانواده شان تسلیت بگویند. به نظرمن چنین برخوردی حاکی از ضعف و ترس حکومتی است که بعد از 11 سال هنوزازاسم ویاد این دوشهید می ترسد.

صحبتهای آقای زاکانی در دانشگاه امام صادق

آقای زاکانی از شرکای کودتا که درواقع باید گفت که از کاردستی های آقای مجتبی خامنه ای است دردانشگاه امام صادق صحبتهایی کرده که بحث های مفصلی دارد و به کارما نمی اید.ولی من سه نکته از لابلای حرفهای ایشون – به دلیل این که خیلی به حرفهای ستاد کودتا چی ها نزدیک است – می توانم استخراج کنم.

نکته اول اینکه آقایون کودتا چی ها سعی می کنند که اخبار بخصوص اخبار حرکتهای میلیونی مردم را از آقای خامنه ای پنهان کنند وآقای خامنه ای روحیه شنیدن این اخباررا ندارد. حتی اگر به دروغ به او بگویند که روز قدس 50-50 مردم مخالف و موافق به خیابان آمده بودند، حال آقای خامنه ای بد می شود.به همین دلیل تا جایی که بتوانند ازاو پنهان می کنند واورا درجریان قرارنمی دهند که در خیابانها چه می گذرد و اینکه اکثریت مردم چطورعلیه آقای خامنه ای هستند وچطورمرگ برخامنه ای روی درو دیوار و کوچه واسکناس می گویند ومی نویسند. نمی دانم که تا چه حد موفق هستند ولی این نکته ای بود که ازحرفهای اقای زاکانی می شد فهمید وبه نظرمی آید که آقای خامنه ای را باید با داربست نگهش دارند تا این جنایتها را به دستورخود او انجام بدهند و مدام مطمئنش بکننند که گویی موفق به سرکوب شده اند.

نکته دوم اینکه کاملا ازصحبتهای ایشون معلوم است که با آقای رحیم مشایی وآقای رحیمی، دو تن از نزدیکان آقای احمدی نژاد اختلاف دارد. حمله کرده و آن اختلافی که ستاد کودتا چیها با دولت پیدا کرده اند حاکی از عمیق تر شدنش است.

نکته جالب اینکه به سعید مرتضوی دادستان قبلی تهران به شدت حمله کرده و در واقع دارند سعی می کنند که بگویند مقصراصلی داستان کهریزک سعید مرتضوی بوده. به نظرمن این حرفهای آقای زاکانی به این شایعه که سعید مرتضوی دستگیر شده ودربند 209 اوین حتی دیده شده دامن زده و آن را تقویت می کند.باید ببینم که آقای مرتضوی جواب آقای زاکانی را می دهد یا نه. واگرجواب ندهد آنوقت باید بیشتراین شایعه را قبول کرد که مرتضوی رو می خواهند دستگیر کنند. سرنوشتی که در انتظار همه کسانی است که برای کودتا چی ها آدم می کشند مزدوری می کنندهمه قضاتی که به ناحق خون می ریزند، به ناحق مردم را دستگیرمی کنند به ناحق پرونده درست می کنند وتهمت می زنند.این سرنوشت انتهایی همه شان است که یک روز که تاریخ مصرفشان تمام بشود، مثل یک دستمال چرک دورشان می اندازند واگرهم بتوانند کاسه کوزه ها رو سرشان می شکانند وانها را محکوم می کنند.

مقاله نیویورک تایمزدرباره ایت الله منتظری

روزنامه معتبر نیویورک تایمزدرآمریکا یک مقاله مفصل درموردآیت الله منتظری نوشته و درآن به درستی توضیح داده که آقای منتظری رهبر مذهبی است که به لحاظ درجه علمی دربالاترین رتبه ها قراردارد وامثال آقای خامنه ای شاگرد اوهم نمی شوند و نقل قول هایی ازآقای منتظری انتخاب کرده وآورده که چگونه آیت الله منتظری اسلامیت حکومت آقا ی خامنه ای را زیرسوال برده.

زمان مناسب برای آکسیون نهایی

بحث پنجم واصلی ما بحثی است که در2 قسمت امروز و فردا مطرح می کنم و پیشاپیش هم عذرخواهی می کنم .برای این که بعضی ها ازمن خواسته اند که تا زمان 16 آذروحتی بعد ازآن من 2 یا 3 بار دیگراین بحث را تکرار کنم چون برآوردها نشان می دهد بحثهایی که درگفتارروزانه می کنیم گاهی به بعضی جاها دیرتر می رسد.

این بحث براساس این سوال بنا شده که در این 5ماه که از عمر جنبش گذشته ما چکار کرده ایم؟ ارزیابی 5 ماهه مان چی است ؟چقدرمثبت بودیم ؟وچقدر منفی بودیم؟ ومثلا اگر 16 آذر قرار است که یک تظاهرات پراکنده در سطح کشور داشته باشیم، این چه تاثیری دارد؟ قدم بعدی اش چگونه است و چطوری کودتاچی ها پایین می آیند؟ من برای این که این بحث را دنبال کنم روی این پاورپوینت باید خدمت شما نشون بدم وبرگردم بحثی را که قبلا می کردیم مرور کنیم

.یادتان هست که همواره می گفتیم که هدف مرحله ای ما پایین آوردن دولت کودتا است و این هدف را به سه هدف دیگر شکاندیم:1—هدف مشروعیت زدایی ازدولت کودتا و ازحکومتی که از دولت کودتا پشتیبانی می کند 2—فرسایش یافتن وایجاد شکاف دردولت کودتا 3—فلج سازی دولت کودتا

اگربه هرسه این سه زیرهدف یا هدف کوچکتربه اندازه کافی دسترسی پیدا بشود آنوقت امکان پایین آوردن دولت کودتا دردسترس قرارمیگیرد.وبحث کردیم که در"کر" اصلی قدرت دولت کودتا، سپاه قرار گرفته آن بخشی از سپاه که مواضع کلیدی دستش است و مردم را می کشد وامکان امنیتی،پولی،نظامی وسرکوب دستش است هدف اصلی مقابله ما است . بنابراین هرسه این اهداف باید روی سپاه متمرکز شود. سپاهی که مستقیما زیر نظر شخص آیت الله خامنه ای و ستاد کودتا کارمی کند. ما می توانیم کنشهای سیاسی وآکسیونهایی که تا آلان کرده ایم را درسه بخش دسته بندی کنیم. دسته اول: آکسیونهایی بوده که همبستگی و مقاومت عمومی را تقویت می کرده مثل الله اکبری که شب می گوییم یا تحریم عمومی که می کنیم یا تظاهرات میلیونی که به خیابان می آییم. با این قبیل کارها همبستگی و مقاومت عمومی را تقویت می کنیم . دسته دوم:آن آکسیونهایی بوده که کودتا چی ها را فرسایش داده ایم مثل وقتی که به آنهاتحمیل هزینه امنیتی می کنیم. تظاهرات پراکنده همیشه بحث کردیم که بهترین نوع کاری است که منجر به فرسایش کودتاچیها می شود. به همین دلیل است که می بنید کودتا چی ها دائما اصراردارند که بگویند تموم شده مثل همین آقای زاکانی که صحبت کرده که موفق شدیم ،همه را سرکوب کردیم و چیزی باقی نمانده. چون ما میدانیم که کودتا چیها یک حرکت دراین شطرنج بیشتربلد نیستند آن هم سرکوب خشونت، دستگیری وایجاد ارعاب وقتی که ما این کاررا دائمی انجام بدهیم به نوعی انها دردام جنبش سبزافتاده اند.

من بخش سوم به معنی فلج سازی را می گذارم برای فردا. همینطور بحث گسل های اجتماعی که جنبش ازاین سوانجام داده.

تا فردا شاد پیروز وسرافراز باشید

به امید پیروزی ایران و ایرانی

Sunday, November 22, 2009

یکشنبه 1 آذر 2568

سلام

اول آذر 88 و 22 نوامبر 2009

درباره پنج نکته صحبت می کنیم.

سالگرد فروهرها

نکته اول، سالروز شهادت داریوش و پروانه فروهر فرا رسیده است و این که این بزرگان جنبش ملی ایران و این افتخارهای مبارزات ایران را مثل هر سال، در سال روز شهادت شان یاد و خاطرشان را گرامی می دارند. به همین مناسبت در بیانیه ای 236 نفر از فعالان ملی و مذهبی به درستی خشونت ورزی حکومت را محکوم کرده اند و بر حفظ دیسیپلین مبارزات بی خشونت پافشاری کرده اند .

فیلم شماره دو مهندس موسوی

نکته دوم این که آقای مهندس موسوی، ویدئوی شماره دویی را منتشر کرده اند که در این فیلم بیست دقیقه ای ایشان درباره چند موضوع صحبت کرده اند: موضوع اول این است که ایشان خشونت ورزی حکومت را برای ایجاد ترس قلمداد کرده و گفته است این طور لشگرکشی که در روز 13 آبان شد بی نظیر است. ایشان مجددا تاکید کرده بر حفظ دیسیپلین مبارزات بی خشونت و این که در دام حکومت نمی افتیم برای این که حکومت می خواهد ما را به خشونت ورزی بکشاند. همین طور ایشان تاکید کرده بر این که تا پایان بر سر اصول مان ایستاده ایم و از حرف مان بر نمی گردیم که انصافا این پایمردی مهندس موسوی در قولی که به ملت ایران برای حفظ رای آن ها داده است در خور تحسین است و این که قانون اساسی حداقل خواسته ای است که هر فردی دارد و این که البته هر کسی هر نظر و اعتقادی داشته باشد می تواند در کنار دیگران حرکت کند.

یارانه ها

یک بخش از مصاحبه اش را هم ایشان به یارانه ها و لایحه دولت اختصاص داده است و تاکید کرده است حذف یارانه ها باید با افزایش درآمد مردم متناسب باشد چرا که فشار تورمی بالایی دارد و تاکید بر شفاف سازی 300 میلیارد دلار در طول دولت نهم که هرگز گزارش درستی به ملت ایران داده نشده است. به خصوص که مطرح شده 40 هزار میلیار تومان هم بانک ها طلب دارند که نمی توانند وصول کنند و این همان باز شدن دست بخشی از سرداران سپاه و وابستگان دولت در اعضا و جوارح اقتصاد کشور و غارتی است که از پول مملکت شده است.

من می خواهم یک نکته ای را روشن کنم برای آن کسانی که ممکن است بخواهند هنوز مقایسه کنند حکومت ولایت فقیه اقای خامنه ای و آقای احمدی نژاد را با حکومت حضرت علی . تاریخ از حضرت علی نقل می کند که شاید مهمترین کاری که در 1400 سال پیش کرد این بود که به مردم جرات و جسارت سوال کردن و مخالفت با حکومت را داد .

هر حکومتی که بخواهد تبلیغ کند که دینی است باید این را به ملت ایران پاسخ دهد که 300 میلیارد دلار نفت چگونه هزینه شده است و بیش از هشتصد شرکت زیر نظر سپاه و بنیاد هایی که زیر نظر بیت رهبری است چگونه هزینه می کنند. اما در حال حاضر به جای پاسخ گویی به ملت ، اسلحه می کشند ، کودتا می کنند و آدم می کشند و رای مردم را می دزدند که دزدی هایشان را پنهان کنند.

دستگیری فعالین دانشجویی

نکته سومی که می خواستم بگویم این است که شش نفر از دانشجویان دانشگاه علامه را دستگیر کرده اند و 18 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز را. همین طور ندا اسکندری و خدیجه قهرمانی را به کمیته انظباطی صدا کرده بودند ولی از آنجا نیروهای امنیتی بیرون دانشگاه دستگیرشان کرده اند و دانشجویان دانشگاه شیراز هم نشریه ای به نام شب نامه اعتراض منتشر کرده اند که بسیار زیبا در آن نوشته اند که این نشریه برای همه بی خدا ها و با خدا ها چپ ها و راست ها، لیبرال ها و مذهبی ها و خلاصه برای همه است ابتکار جالبی هم کرده اند اسم رییس دانشگاه و رییس حراست را به عنوان مسوولین نشریه نوشته اند و در آن توضیح داده اند که پای حق دانشجوها ایستاده اند. دخالت نهاد های امنیتی را در دانشگاه محکوم کرده اند و امروز یک شنبه دعوت به یک اعتصاب عمومی کرده اند و این که دانشجویا ن در دانشگاه حاضر شوند اما سر کلاس ها نروند .

افزایش خشونت حکومت

نکته دیگر این است که حکومت خشونت را در دانشگاه افزایش داده اند و هر کسی را که به نظر می رسد ممکن است فعال دانشجویی باشد دارد دستگیر می کند. به زندان محکوم می کند مثل سعید حبیبی . به خیال این که با این کار می تواند جنبش دانشجویی ایران را سازمان ناپذیر کند و از فعالیت های دانشجویی جلوگیری کند . همان خیال باطلی که در قبال کل جنبش سبز داشت. من باز هم باید به نوابغی که در سپاه و دستگاه های امنیتی نشسته اند بگویم که «عرض خود می برند و زحمت ما می دارند» .

جنبش دانشجویی سازمان دهی از پایین به بالا دارد دستگیری فعالین تاثیری بر آکسیون های دانشجویان ندارد. در 16 آذر خواهند دید چگونه جنبش دانشجویی کنش سیاسی خودش را برگزار خواهد کرد.

همین طور برقراری نوعی از حکومت نظامی در سنندج و سایر شهرهای کردستان، باز هم تکرار همان روش انحصاری است که این کودتا چی ها بلد هستند . توسل به خشونت برای ترسانیدن مردم در حالی که در این پنج ماه دیدند که تاثیری ندارد و خشونت ورزی مردم را شجاع تر می کند

اعدام زمانی

اما نکته چهارم، محمدرضا علی زمانی که به اعدام محکوم شده بود در دادگاه تجدید نظر هم متاسفانه این حکم را ابرام کردند. این پیش پای ما اعتراض به حکم اعدام هر کسی ، از جمله محمدرضا علی زمانی، را می گذارد و جالب است این فرد در اسفند سال گذشته دستگیر شده اما برخی از اتهامات او معطوف به فعالیت های بعد از انتخابات است.

نکته اخر هم برگزاری مراسم هفتگی مادران داغدار در پارک لاله بود که نیروهای سرکوبگر می خواستند جوانی را دستگیر کنند و مادران به همان روش درست مقابله، دور او را گرفتند و نیروهای سرکوبگر ناچار شدند بروند. اماخانواده زندانیان سیاسی هم فردا دوشنبه جلو دادستانی کل کشور دعوت کرده اند ؛ چون پنجم ماه ذیحجه هم هست، با پوشیدن لباس احرام به نشانه قطع تعلقات از دنیا در آنجا تجمع خواهند داشت و یک خواست روشن دارند و آن هم این که «زندانی سیاسی – آزاد باید گردد» به نظرم هر کس می تواند فردا دوشنبه خانواده زندانیان را همراهی کند .

تا فردا شاد و پیروز و موفق باشید

به امید پیروزی ایران و ایرانی

Saturday, November 21, 2009

شنبه 30 آبان 2568

سلام،
شنبه 30 آبان 88، 21 نوامبر 2009 میلادی

امروز درباره ی پنج موضوع صحبت می کنم.

موضوع اول مربوط است به سفر آقای احمدی نژاد به تبریز و افتضاحی که در آنجا برای ایشان به وجود آمد. شاهد هستیم که آقایان دست به مونتاژ عکس زده اند که برخی از آنها مردم را با چتر نشان می دهد و در برخی مردم بدون چتر هستند جدای از این شنیدیم که بچه های مدرسه ی راهنمایی را به زور برای استقبال از آقای احمدی نژاد راهی خیابان کردند که برخی از آنها در خیابان گم شدند. دلیل این هم به سراغ بچه های راهنمایی رفته بودند این بود که از دبیرستانی ها می ترسیدند و نخواستند آنها را به خیابان بیاورند. اینها همه بخشی از افتضاحاتی است که در تبریز برای آقای احمدی نژاد رقم خورد و به قول یکی از دوستان واقعا "دروغگو 63 درصدت کو؟".

به هر حال این ماجرا که پول داده بودند و بیشتر از چند هزار نفر را نتوانستند در استادیوم جمع کنند و دروغ پردازی های بعد همچون مونتاژ عکس برای سرپوش نهادن به این رسوایی یکبار دیگر نشان می دهد که ریزش نیرو حتی در همان حد رای 5 یا 7 میلیونی--که رای واقعی آقای احمدی نژاد بود--بزرگ تر از آن است که تصور می شود و همانگونه که ما در تهران هم دیدیم قادر نبودند و نیستند که حتی چند ده هزار نفر را جمع کنند.


اما نکته ی بعدی مربوط است به ایمیلی که یکی از دوستان ارسال کرده و در آن گفته اند که در تهران اعلام شده است که به مناسبت هفته بسیج و روز عرفه که مصادف است با روز ششم آذر ماه کودتاچیان تصمیم به برگزاری مراسمی کرده و مدعی شده اند که هفت میلیون بسیجی را به همراه خانواده هایشان به خیابان ها خواهند آورد. ظاهرا بناست که در ورزشگاه آزادی بسیجیان را گرد هم آورده و برای کنترل کسانی که وارد ورزشگاه می شوند اعلام هم کرده اند که ورود به ورزشگاه در آن روز تنها با کارت بسیج ممکن خواهد بود. البته من به شوخی روز گذشته گفتم که آقایان اعلام کنند که نیروهایشان در کدام خیابان تجمع خواهند کرد که ما هم بتوانیم تعدادشان را بشماریم. حال به نظر می رسد که این مراسم را در ورزشگاه صد هزار نفری آزادی برگزار خواهند کرد.

اما در این مورد که چنین مراسمی چه احتمالاتی در بر دارد من را به یاد تجربه ای انداخت در رومانی که وقتی آقای چائوشسکو دیکتاتور رومانی مردم و بخش هایی از ارتش را دور هم جمع کرده بود، مردمی که در مراسم حضور داشتند به سادگی بر محافظان چائوشسکو غلبه کرده و خود وی را دستگیر کردند و بعد هم که آقای چائوشسکو اعدام شد. امیدوارم که آقای احمدی نژاد یا آقای خامنه ای هم در یک مکان عمومی ظاهر شوند و برای جذب مردم از نیروهای امنیتی کنار خود نیز بکاهند، در این صورت احتمال اینکه بلای رومانی برای آقایان تکرار شود بسیار زیاد است.

مگر این که مثل تبریز بخواهند به عده ای پول بدهند و تا لحظه ی آخر نیز این عده که پول گرفته اند را کنترل کنند--چون در تبریز عده ای برای شرکت در سخنرانی آقای احمدی نژاد پول گرفتند اما در لحظه ی آخر از آمدن سرباز زدند--و یا اینکه عده ای را در ورزشگاه جمع کنند و درهای ورزشگاه را نیز ببندند تا حادثه ی رومانی برایشان تکرار نشوند. در هر صورت باید صبر کنیم و ببینیم که آقایان چه تدارکی خواهند داشت. در خاطر داریم که قبلا هم که کرده بودند که برای روز 13 آبان سه میلیون نیرو به خیابان ها خواهند آورد اما دیدیم که در مقابل سفارت سابق آمریکا تنها سه هزار نفر را با دو هزار پرچم توانستند بسیج کنند. اما یک نتیجه را می توانیم بگیریم و آن هم اینکه با توجه به ریزش نیروها در میان کودتاچیان آقایان تلاش دارند که جمعیتی از هواداران خود را گرد هم جمع کرده و در تلویزیون آن را چند ده برابر و حتی چند صد برابر بیشتر عنوان کرده و از این طریق به خود و آن عده ای که چندی است از همراهی کردن کودتاچیان مردد شده اند روحیه بدهند. این آن چیزی است که به عقل نوابغ سپاه و امثال آقای نقدی و همدانی رسیده و می پندارند که به این وسیله می توانند به لشگر پراکنده ی خود سر و سامانی بدهند. با این همه باید گفت که امیدواریم نیروهایشان و آن 63 درصدی که از آن صحبت می کنند را به خیابان بیاورند و ما هم قول می دهیم که کاری به آنها نداشته باشیم و تنها می خواهیم بدانیم که تعداد واقعی آنها چند نفر است.


نکته ی سوم اینکه قطعنامه ای در مجمع عمومی سازمان ملل دیروز، جمعه، تصویب شد که در آن باز هم نقض حقوق بشر در ایران با اکثریت آرا، 74 کشور، محکوم شد و این بار برخی کشورهای عربی و اسلامی نیز به آن رای مثبت دادند تصویب این قطعنامه اکثریتی بیشتر از سال های پیش نشان می دهد که توجه دنیا به حوادث بعد از انتخابات، سرکوب ها، وحشی گری ها و نقض گسترده ی حقوق بشر در ایران معطوف است و حوادث ایران موضوعی نیست که از چشم دنیا دور بماند و رای بالا برای تصویب این قطعنامه نشان از وجود اجماع جهانی برای محکوم کردن نقض حقوق بشر در ایران دارد. البته بر پایه ی منشور سازمان ملل، قطعنامه هایی که در مجمع عمومی این سازمان تصویب می شود ضمانت اجرایی نداشته و تنها مصوبات شورای امنیت سازمان ملل است که قطعنامه هایش ضمانت اجرایی دارند.


موضوع چهارم مربوط است به اتفاقات اخیر در کردستان. بنا به گزارش دوستان فعالی که در کردستان هستند روز چهارشنبه تعطیلی اصناف و مغازه ها طبق قرار قبلی صورت پذیرفت اما ضعفی که در این زمینه داریم این است که عکس و فیلم در مورد چنین اتفاقاتی در کردستان زیاد نبوده و من خواهشمندم که موضوع تهیه ی عکس و فیلم را در هر آکسیونی چه موفق و چه ناموفق، چه کوچک و چه بزرگ فراموش نکنیم، برای اینکه همانگونه که بارها صحبت کردیم عکس و فیلم ابزاری هستند که به وسیله ی آنها هم دیگران را می توان به خوبی مطلع کرد و نشان داد که در یک بخشی از کشور چه اتفاقی افتاده است و هم به همه ی ما کمک می کند که بررسی کنیم که آکسیونی که برگزار کردیم چه نقاط قوت و چه نقاط ضعفی داشته است. یکبار دیگر هم تاکید کنیم که تهیه ی عکس و فیلم از هر کنش سیاسی که برگزار می کنیم می بایست بخش جدایی ناپذیر حرکت ما باشد.
آخرین نکته باز مربوط است به سوالی که یکی از دوستان مطرح کرده است. این دوست گرامی با اشاره به وضع بسیار بد اقتصادی کشور، رکود، توقف سرمایه گذاری ها، کسری بودجه دولت، افزایش بدهی های دولت به بانک مرکزی و افزایش نقدینگی این پرسش را مطرح کرده اند که آیا وخیم تر شدن وضع اقتصادی ممکن است به جنبش صدمه زده و مردم تحت شرایط بد اقتصادی از ادامه ی راه دلسرد شوند یا خیر. پاسخ من به این دوستمان این است که خیر، اساسا یک بخشی از مبارزه ی ما این است که با کم کاری و با اعتصاب به شیوه ی ایتالیایی و خبر رسانی به هم دست به فلج سازی دولت کودتا بزنیم. درست است که فلج سازی ممکن است صدماتی نیز به مردم وارد کند اما بالاتر از آن نشان می دهد که دولت توانایی اداره ی کشور را ندارد. بنابراین بخش از حرکت ما به این سمت است که چرخ حکومت نچرخیده و دولت کودتا ناتوان شود
تا فردا شاد، پیروز، موفق و سرفراز باشید
به امید پیروزی ایران و ایرانی

جمعه 29 آبان 2568

سلام جمعه 29 آبان 1388، 20 نوامبر 2009 میلادی

من ابتدا توضیح بدم که چون در سفر به شهر هیوستون تگزاس هستم برای سخنرانی ،این برنامه را به کمک دو تا از بچه های خوب هیوستون دارم با آی-فون ضبط میکنم،زحمت این کاغذ پشت سر را هم کشیدن که خیلی برنامه ما از روال خارج نشه ،البته به دلیل اینکه با آی-فون هست من کمی ناچارم کوتاهتر صحبت می کنم تا انتقالش آسونتر باشه،به هر حال اگر کمی،زیادی داره عذرخواهی میکنم وهمین جا هم تشکر میکنم از بچه های خیلی خوب هیوستون تگزاس.اما راجع به چهار موضوع امروز صحبت میکنم.

موضوع اول: سفر آقای احمدی نژاد به تبریز

سفر آقای احمدی نژاد به تبریزکه آنطوری که اعلام شده بود صد هزار نفر را بسیج کرده بودند، آورده بودند میخواستند که بیارن به ورزشگاه باغ شمالی تبریز و از این کارهایی که میکنند، پول خرج کنند اما انتهاش آبروریزی شد برای اینکه بیشتر از چند هزار نفر ،به روایتی دو،سه هزار نفر به روایتی پنج هزار نفر بیشتر در ورزشگاه نبودند.

همه سکوها خالی بود،تلویزیون هم ناچار میشد که فیلمهای به اصطلاح شاتهای بسته نشون بده توی محوطه چمن بودن .یک کسی مطرح کرده بود که به خیلی ها هم یا فشار آورده بودن حتی تو بیمارستانها هم تهدید کرده بودن،کارمندان دولت و و به خیلی ها هم پول داده بودن،ولی گویا اونهایی هم که پول گرفته بودند، زرنگی کردند و پول را گرفتند و به سلامتی نیامدند.به نطر این سرنوشت رییس جمهور انتصابی و کودتا چی است که فکر میکنه که به زور میتونه به این مردم حکومت بکنه،همین سرنوشت آقای احمدی نژاد در جاهای دیگه داشته و فکر میکنم اگر کمی چشم بصیرت داشته باشه میتونه بیاموزد .

اما نکته دوم این هست که عباس حکیم زاده از اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت دانشجویی دستگیر شد و مهرداد بزرگ سورنا هاشمی علیرضا موسوی سینا شکوهی البرز زاهدی فرزام رئوفی احسان دولتشاه هم ازدانشجویان لیبرال دانشگاه ها رو یکجا دستگیر کردن در واقع کاری که حکومت داره میکنه همون اشتباهی است که در تمام پنج ماه گذشته کرده تصورش بر این است که بچه های فعال و شناخته شده دانشجویی رو اگرالان بره دستگیر بکنه برای 16 آذر دیگه مراسمی نخواهد بود فکر میکنه که اگر کادرهای فعال رو بگیره میتواند جنبش رو ساکت بکنه.پیشاپیش به حکومت باید گفت همین اشتباه رو پنج ماه که پیاپی تکرار میکنه و همیشه هم دیده که کاد ر هایی که در جنبش فعال هستند چگونه هر روز نه فقط کم نمیشن بلکه رشد میکنن سازماندهی جنبش رشد کرده و همواره جنبش تواناییش بالاتر میره و علیرغم همه این بگیر و ببند ها میتوانند هزاران نفر رو بسیج کنن و در مجموع میلیونها نفر رودر سطح کشور به خیابانها بیارن هر وقت که جنبش اراده میکنه و این مکانیزم اساسی رو از درکش سرکوبگرا عاجزند که یک حرکت مردمی وقتی ریشه دربنیانهای جامعه ودر اعماق مردم داره از پایین جامعه خودش کادر سازی میکنه خودش حرکت میکنه و سازماندهی شبکه بندی اجتماعی که داره هر روز تکمیل تر میشه و کار میکنه به هر حال این هم از اون کارهایی است که عرض خود میبری وزحمت ما میداری و نتیجه اش رو هم حکومت در 16 آذر خواهد دید که علیرغم این دستگیریها و فشاری که روی فعالین جنبش دانشجویی میگذاره خواهد دید که در سطح تمام دانشگاههای سطح کشورمراسم 16آذر در روزدو شنبه 16 آذربرگزار خواهد شد و چگونه در واقع حرکت عمومی در سطح تمام دانشگاهها خواهد شد وچگونه مردم از دانشجوهاپشتیبانی خواهند کرد .

اما نکته سومی که میخواستم بگم و اسباب کمی دلواپسی شده این هست که آقای احمدی عمویی روزنامه نگار رو به سلول انفرادی منتقل کردند ویک کمی اخباری از کسالت ایشون رسیده که اسباب نگرانی خانواده وهمه دوستانشون شده بنا بر این ،این اخطار جدی رو باید کرد که حکومت مسئول سلامتی و جون بچه هایی است که در زندان هستند.

اما نکته آخری که می خواستم بگم این است که امروز مطرح کردند که بسیج قراره دیگه جهازیه بده ،شیرینی بده،گل بده و از این کارا که بلکه بتونند آبروشو احیا کنند و در هفته بسیج که من نمی دونم این هفته دیگه از کجا در اومده چون قرار بود هفته بسیج روز دور و بر 13 آبان باشه،قرار هست روز عرفه یعنی جمعه 6 آذر ماه ،نهم ذیحجه،وعده کردند که هفت میلیون بسیجی رو میارن توی خیابونها .من پیشاپیش اعلام میکنم که بسیار کار مبارکی است ،بسیار کار خوبی است البته قابل حدس که پول هنگفتی خرج خواهد شد،از قبیل همون چهارصد هزار تومان در روز بدن و کودتا چی ها میخوان به هر قیمت یک مانوری بگذارن که نشون بدن جمعیتشون هست وبه این ترتیب دلشون به همدیگه قرص بشه و به اصطلاح یک مانوری از جمعیت بگذارند. پیشاپیش می گویم که اگرممکن زودتر بگن که در کدام مسیرها ،در کجاها هستن برای اینکه اگر جنبش سبز تصمیم بگیره در همون روز بیاد توی خیابون وحرکت کنه صلح آمیز قول میده که کاری به کار این آقایان بسیجی حالا هر چند ده نفری که یا چند صد نفر یاچند هزار نفری که باشند نداره و قول میده که اون طرف خیابان حرکت بکنه فقط خواهش از حکومت اینه که زودتر مسیر هایی که می خوان بره رو زودتر اعلام بکنه تا مردم هم امنیت داشته باشند و بتونند که بیان و حرف خودشون رو بزنن ولی آیا جنبش سبز چنین کاری رو بکنه یا نکنه بحث بعدیه ولو اینکه پول بدهند یه عده رو بیارند ما ازش استقبال می کنیم برای اینکه اساس حرکت ما صلح جویانه است و کاری هم نداریم به این که هر کسی بیاد حرفشو بزنه هر چقدر هم اقلیت باشه و هر چقدر هم که به زور پول حکومت باشه ولی حرفشونو بزنن و شعارشونو بدهند و دست به خشونت ورزی نزنند مردم براشون مشکلی نداره.

تا فردا شاد و سرافراز باشید.

به امید پیروزی ایران و ایرانی.

پنجشنبه 28 آبان 2568

سلام

پنجشنبه 28 آبان 88، 19 نوامبر 2009 میلادی

امروز راجع به دو موضوع صحبت می کنیم؛

موضوع اول: بحثی است که دیروز ابتدایش را مطرح کردم و نرسیدم توضیح بدهم و آن اینست که بعد از سرکوب 13 آبان یعنی بعد از خشونت ورزی حکومت، مزدور استخدام کردن؛ راه حل آقای نقدی که 400 هزار تومان بدهند و 35هزار نفر مزدور را به خیابان بیاورند و به جان زن و بچه مردم بیفتند. این سوال پیش می آید که اگر ما 16 آذر هم بیاییم، چه اتفاقی می افتد؟ آخرش به کجا می رسد؟ این دولت کودتایی چگونه سقوط می کند؟ چگونه حکومت عقب نشینی می کند؟ من فکر می کنم بارها و بارها این را توضیح داده ایم اما به هر حال چون سوال مهم و استراتژیکی است، هر از چند گاهی باید برگردیم و گذشته را نگاه کنیم و مبارزه مان را نگاه کنیم و ببینیم چگونه حرکت کردیم و راه آینده مان چیست، بنابراین اشکالی ندارد که یک بار دیگر مرور بکنیم.

نکته اول: حفظ دیسیپلین مبارزات بی خشونت که تا الان طبق آن حرکت کردیم، امر واجبی است. برای اینکه ما با حفظ این دیسیپلین توانسته ایم دستاورد های بزرگ داشته باشیم. همانطور که قبلا گفتم، حکومت به دنبال اینست که جنبش را به خشونت ورزی بکشاند که بتواند خشونت خودش را توجیه کند و ریزش نیرو داشته باشیم. طبیعتا وقتی کار سخت تر بشود زن و مرد و پیر و جوانی که وارد میدان هستند، دیگر نمی توانند بیایند و جنبش محدود به یک عده خاصی می شود و هم اینکه بتواند در دنیا خشونت ورزی اش را موجه جلو بدهد. دنیایی که آرام آرام پشت حرکت مردم ایران ایستاده است. بنابراین این کلک جدید حکومت را که در 13 آبان شروع کرده، باید هوشیار باشیم و مراقب باشیم که کار ما به خشونت ورزی نرسد.

نکته دوم: این به این معنی نیست که ما بایستیم و کتک بخوریم، گوشت دم توپ بشویم صرفا برای اینکه دنیا بگوید ما مظلومیم. دفاع از خودمان که ساده ترینش فرار کردن است وقتی که کتک می خوریم. یا وقتی که ده پلیس می خواهند یکی را ضرب و شتم کنند، وقتی 50 نفری به سراغشان می رویم و جمع هستیم، و هرجا که جمعیت با هم است، ( در فیلم ها دیده ایم و مرور کرده ایم) آن ها قدرت حمله شان کم می شود.
روش ما برای برخورد با پلیس ها باید این باشد که فورا وارد صحبت بشویم و بگوییم که چرا می زنی، همچنین که حواس آن ها پرت می شود می توان آن آدم را از دست آن ها فراری داد.
16 آذر در پیش است، در دانشگاه ها روش ما باید این باشد که اگر مزدور ها بخواهند حمله کنند از کجاها حمله می کنند. از کجا وارد می شوند، موتور سوارها و سواره نظام شان چگونه می آیند، چگونه می توان جلوی موتورسوارها را گرفت که نتوانند در دانشگاه آزادانه حرکت بکنند. موانعی که قبلا صحبت کرده ایم و موتور به سادگی از کار می افتد. یا در هر محیطی که هستیم از چه گریزگاه هایی می توانیم پخش بشویم و چگونه می توانیم بیرون برویم و اجازه ندهیم که گیر بیفتیم و ضرب و شتم بشویم و خدای ناکرده دستگیر بشویم. شناسایی جایی که می خواهیم آکسیونی داشته باشیم، کنش سیاسی داشته باشیم، بسیار واجب است. بخصوص در محیط دانشگاه ها که قرار است در تمام دانشگاه های آزاد و سراسری مراسم 16 آذر باشد، محیطی است که ما بیشتر می شناسیم تا سرکوب گرهایی که بخواهند وارد بشوند. تمام سوراخ سنبه ها را می شناسیم و می دانیم چگونه می توانیم پخش و پراکنده بشویم. همانطور که گفتم چگونه می شود سرکوب گرها را متوقف کرد، موانع برایشان ایجاد کرد. چون آن ها می ترسند وارد محیط های در بسته و سر بسته بشوند. چگونه می شود به خیابان رفت، مردم چگونه می توانند به ما کمک کنند. مردم می توانند بعدازظهر 16 آذر با اتومبیل هایشان در اطراف دانشگاه ترافیک ایجاد کنند و خیابان را بند بیاورند که جابجایی کودتاچیان سخت بشود. بوق بزنند که هم نشانه اعتراض است و هم اعصاب آن ها را خورد می کند و هم بچه ها می فهمند که حمایت می شوند و اینگونه می توان به حرکت دانشجویان کمک کرد. این روش ها روش هایی است که ضمن اینکه خشونت ورزی نمی کنیم اما می توانیم از خودمان دفاع کنیم و دلیل ندارد که بیخودی کتک بخوریم و یا دستگیر بشویم یا مورد ضرب و شتم قرار بگیریم. این نکته ای است که باید از 13 آبان بدانیم و درس آموزی که برای ما دارد.

اما همانجور که قبلا هم صحبت کردیم، ما با 3 دسته حرکتی که می کنیم، آنهایی که همبستگی ما و مقاومت ما را افزایش می دهد و تقویت می کند. آکسیون هایی مثل تظاهرات بزرگ میلیونی، مثل الله اکبر گفتن با هم، مثل تحریم های سراسری، مثل شعار نویسی ها، این ها ما را به هم همبسته و متحد می کند. اما این تنها راه مبارزه ما نیست و بخشی از مبارزه است. اگر میلیونی تظاهرات نمی کنیم، پراکنده تظاهرات می کنیم.
دسته دیگرآکسیون هایی که داریم، آنهاییست که ایجاد شکاف می کند، کودتاچی ها را فرسایش می دهد، وقتی همزمان در دویست دانشگاه کشور تظاهرات و مراسم داریم، کودتاچی ها پخش می شوند و می توانیم فرسوده شان کنیم، مثل شعاری که آن ها را دعوت می کنیم که به مردم بپیوندند، چرا مردم را می کشی، برادر سپاهی چرا برادر کشی، ارتشی و سپاهی دو لشکر الهی به شرط آنکه مأمن ملت باشند، به شرط اینکه همراه ملت باشند علیه سیاهی و تباهی. بنابراین با این قبیل شعارها، یا روش های افشاگری مزدورهای، تماس گرفتن با آن ها، دیدیم که در مورد بسیج کارگر واقع شد، ریزش کرد و ناچار شدند دست به مزدور بزنند بنابراین روش هایی که شکاف ایجاد می کند، اختلاف ایجاد می کند و عناصر صادق را به ملت وصل می کند، نوع دوم آکسیون هایی است که ما داریم.
نوع سوم آن هایی است که فلج سازی می کند. مثل همین تحریم ها، عدم همکاری، اعتصابات سفید، اعتصاب به سبک ایتالیایی و عدم سرمایه گذاری و عدم کارکردن، و این روش ها وقتی مجموعا برسد به آکسیون نهایی ما که قبلا صحبت کردیم که نیروهایی سرکوب گر در شرایطی که بخصوص سپاه به قدر کافی ضعیف یا متلاشی شده باشد این امکان را داریم که در یک حرکت نهایی مثلا یک تحصن بزرگ که بطور اتوماتیک اعتصاب را هم به دنبالش دارد، ارزیابی واقع بینانه از پنج ماه گذشته باید گفت که جنبش سبز موفق شده است مثل یک شطرنج باز ماهر آرام آرام در هر سه بعد مشروعیت زدایی، ایجاد شکاف و فلج سازی گام به گام جلو برود و هر وقت ضربه خورده عقب نشسته و چون می دانسته کودتاچی ها فقط در این شطرنج یک حرکت بلدند آن هم سرکوب و خشونت ورزی است و جنبش سبز این سرکوب و خشونت ورزی را مهار کرده، گاهی عقب رفته، گاهی جلو آمده، خوب استفاده تبلیغاتی کرده، ضربات را جوجیتسو وار، چند برابر به خودشان برگردانده و گاهی با حرکت هایی که کرده سرکوب گر ها را در دام انداخته و به نظر من مجموع دستاورد های جنبش سبز که الان در مسیر رشد جغرافیایی، رشد کیفی و رشد بین گروه ها و طبقات اجتماعی قرار دارد، طی یک عمر پنج ساله در مقایسه با ایران و تمام کشور های دیگر ( وقتی آدم مطالعه می کند) دستاورد بسیار بسیار مثبتی است.

موضوع دوم: برای برنامه ریزی بچه هایی که فعالیت می کنند بخصوص بچه های فعال و مسئول، حتما جایگزین داشته باشند، که اگر دستگیری و یا به هر دلیلی کنار رفتن یک نفر بود، حتما یک نفر جایگزین داشته باشند. من هم به سهم خودم، این کار ناچیزی که دارم می کنم و نظریات شما را جمع می کنم و دسته بندی می کنم و به خودتان بر می گردانم جانشینی را گذاشته ام که طبیعتا معرفی ش نمی کنم چون جانش در خطر می افتد، چون تهدید کرده اند که ممکن است من را بکشند، از خانواده ام خواسته ام که به هر دلیلی اگر من را ترور کردند یا نبودم، بیان و به شما معرفی کنند و جانشین من این کار را ادامه بدهد.

خواهش من اینست که در هرکاری که می کنید، جانشین را فراموش نکنید.

تا فردا شاد و پیروز و موفق باشید،
به امید پیروزی ایران و ایرانی

چهارشنبه 27 آبان 2568

سلام

امروز چهارشنبه 27 آبان 88، 18 نوامبر 2009 میلادی

در مورد پنج موضوع صحبت می کنیم.

اعتصاب عمومی در کردستان

امروز چهارشنبه در شهرهای مختلف کردستان سقز، بانه، مریوان، سنندج و سایر نقاط دعوت به اعتصاب عمومی شده و تعطیلی مغازه ها، بازار و اداره ها تا ظهر امروز و خوشبختانه جناح های گوناگون در کردستان در تفاهم با هم و هم دل و هم سو این دعوت را انجام داده اند . این بسیار آکسیون ، کنش سیاسی ، خوبی است و امیداورم این جناح ها پاسخ مناسبی هم از مردم شهر های کردستان دریافت کنند.

به نظرم این روشی که بچه ها در کردستان شروع کرده اند و به دنبال خشونت هایی که رژیم کرده و اعدام هایی که انجام شده امثال آقای فتاحیان، این روش اعتصاب یک روزه ، یک نوع پیشگامی و پیشتازی است در مبارزات جنبش سبز و می تواند تجربه بچه های کردستان به سایر نقاط هم سرایت کند و باید بعد از این کنش سیاسی که می کنند این تجربیات را ببینیم و اندازه بگیریم و باید گفت یک بار دیگر کردستان پیشتاز مبارزات آزادی خواهانه در سطح کشور شده است.

اعتصاب غذا در علم و صنعت

دانشجویان دانشگاه علم و صنعت در تهران اعتصاب غذا کرده اند برای خواسته هایی که دارند برخی صنفی، برخی سیاسی و شعار های جنبش سبز هم داده شده است در علم و صنعت و من همه این ها را مقدمه ای می دانم برای حرکت 16 آذر.

در قزوین هم آقای رسایی که پشیتبان آقای احمدی نژاد و دولت او ست در مواقعی حرف های بسیار تندی هم در حمله به مخالفین و حمایت از کودتاچی ها می زند، در دانشگاه قزوین آن چنان با برخورد دانشجویان مواجه شده که خودش بالاخره به صدا آمد و گفت در هیج جایی به اندازه قزوین تحقیر نشده است. به هر حال این برخورد بچه ها نشان داد پشتیبانان کودتاچی ها در میان مردم جایی ندارند.

ایران یکی از فاسد ترین ها

در گزارشی که سازمان شفافیت بین الملل داده است و بررسی ای که کرده از بین 170 کشور دنیا که بررسی شده اند ، ایران رتبه 168 را به دست آورده یعنی دو تا مانده به آخر، فاسد ترین کشورها در دنیا.

این موضوع به خوبی نشان می دهد فساد سازمان یافته ای که در اقتصاد ایران از بیت رهبری و سپاه پاسداران شکل گرفته و دولت دست نشانده ای مثل دولت آقای احمدی نژاد که دست سپاه را در همه جای کشور وارد کرده است تا چه اندازه فاسد است. همین طور وابستگی هایی که دولت و سازمان ها یش به اجنبی هایی مانند روسیه دارند. و این اقتصادی که تا بن دندان ناسالم است غیر از ناکارامدی چگونه فساد سازمان یافته ای را در کشور به وجود آورده است و چگونه تا پایین ترین رده های کشور را فاسد کرده است.

من فکر می کنم بحثی که درباره عدم مشروعیت سپاه می کردیم و عدم مشروعیت مالی یعنی فساد مالی ، فسادی که ده ها شرکت را سپاه تصرف کرده است، ایرانسل ، مخابرات ، کشتی سازی، گروه های مالی و سرمایه گذاری، بانک پاسارگاد این مجموعه که یک سرش هم در بیت رهبری است و همه آن ها با اجازه رهبری هم انجام شده نوع فسادی را در کشور به وجود آورده که اصلی ترین دلیل این کودتا ها ، سرکوب ها و آدم کشی ها هست و در تاریخ معاصر ما هم بی سابقه بوده است .

بدون شک از مشروطه تا الان، اگر نگوییم قبل از آن دولت و حکومتی با این درجه از فساد نداشته ایم . این موضوع است که ایران را به یکی از فاسد ترین کشور ها به لحاظ اقتصادی تبدیل کرده است.

نکته چهارم این است که آقای یدالله جوان مسوول بخش فرهنگی سپاه و کسی که به شدت از کودتا و کودتاچی ها حمایت می کرد و باید بگوییم از مهره های کودتا است در نشریه صبح صادق سپاه طی مقاله ای که نوشته حملات تندی به دولت آقای احمدی نژاد و یار ایشان یعنی آقای رحیم مشایی کرده است.

این شکافی که بین سپاهی ها و دولت آقای احمدی نژاد به وجود آمده است . از مدتی قبل شروع شده است. یعنی کودتاچی هایی که مردم را کشته اند ، تجاوز کرده اند و زندان کرده اند و این جنایت ها را آفریده اند تا یک دولت دست نشانده را سر کار بیاورند الان با خود آن دولت مشکل پیدا کرده اند ، احتمالا به این دلیل که دولت برخی جا ها به سازشان نرقصیده است ولی مهم تر از ان جاهایی که تضاد منافع پیدا کرده اند.

همان طور که قبلا گفتیم آقای احمدی نژاد دو تا نامه «کی بود کی بود من نبودم » برای اعلام برائت نوشته بوده به آقای خامنه ای که وقتی در جلسه شورای امنیتت کشور مطرح شده با واکنش تند فرمانده سپاه آقای جعفری مواجه شده و در حد فحش و داد زدن سر آقای احمدی نژاد کار بالا گرفته است.

به هر حال این شکاف به موازاتی که حرکت جنبش توسعه پیدا می کند و ناکارامدی دولت بیشتر می شود توسعه می یابد. و قتی مردم با کم کاری، با اعتصاب سفید ، اعتصاب به سبک ایتالیلیی با عدم همکاری با دولت و عدم سرمایه گذاری نارضایتی خودشان را نشان می دهند این ناکارآمدی های دولت تشدید می شود و این تضاد ها و شکاف ها توسعه پیدا می کند.

شانزده آذر

اما نکته آخری سوالی است که از بین همه سوالاتی که درباره 16 آذر هست انتخاب کردم که جواب بدهم که البته سوال مهمی است. یکی از دوستان پرسیده است که در روز سیزده ابان حکومت بسیار خشن برخورد کرد. شاید چند هزار نفر مجروح شدند. طبق لیستی که خود حکومت اعلام کرده 82 نفر هنوز در زندان اند و سوال این دوست ما این است که خوب فرض کنید ما 16 آذر هم در سطح همه دانشگاه ها حرکتی داشتیم بعدش چی؟ به کجا می رسیم؟

من در پاسخ این دوست عزیز مجبورم کمی از گذشته یاداوری کنم تمام بحث هایی را که داشتیم . تنها کنش سیاسی ما تجمع توی خیابان نیست و یا یک تظاهرات یک پارچه میلیونی که البته فیلم های بزرگ و زیبایی هم دارد که اگر سرکوب شد بگوییم کاری نمی توانیم بکنیم.

همان طور که بعد از سرکوب سی خرداد ما با تغییر تاکتیک شروع کردیم به شعار نویسی، تظاهرات پراکنده، الله اکبر گفتن، بوق زدن تو خیابان راهپیمایی سبز شب جمعه و آرام آرام نیرو هایمان را جمع کردیم و یک مرتبه وقتی 18 تیر به خیابان آمدیم دیدیم این ملت نترسیده و مقاوت ادامه دارد.

ادامه سرکوب 13 آبان وقتی در 16 آذر به شکل تظاهرات پراکنده انجام شود، انواع دیگر مبارزات را هم ما دنبال بکنیم. ما را آماده می کند برای مرحله بعدی که فردا راجع به آن صحبت خواهم کرد.

تا فردا شاد، پیروز، موفق و سرافراز باشید

به امید پیروزی ایران و ایرانی

Tuesday, November 17, 2009

سه شنبه 26 آبان 2568

سلام. سه شنبه 26 آبان 1388 – 17 نوامبر2009 میلادی

امروز راجع به چهار موضوع صحبت میکنیم:


تجمع خانواده های اسرای جنبش



موضوع اول تجمع خوانواده های دستگیرشدگان سیزده ابان است در مقابل زندان اوین که نهایتاً منجر به این شد که لیست 82 نفری ار عزیزانشون اعلام بشه و بفهمند این خانواده ها که ایا عزیز گمشده شون در زندان اوین هست یا نه. به هر حال بحث تجمع خmانواده های اسرای جنبش در مقاطع مختلف و در جاهای مختلف بحثی است که قبلا هم کردیم و از اکسیون ها یا کنش های سیاسی است که با هم همه کس و همه جا بتوانیم پشتیبانی لازم رو از اونها بکنیم.



اعتصاب کارکنان کارخانه چینی حمید

اما نکته دوم اعتراض کارکنان کارخانه چینی حمید در قم به عدم دریافت دستمزدشون است و اعتراض بزرگ و اعتصابی که ایجاد ترافیک سنگینی هم کرده بودند کارگرها و همون بحثی که رشد جنبش در طبقات مختلف به خصوص پیوستن جنبش سبز و همبستگیش با جنبش کارگری از زمینه های لازمی است که برای امادگی جنبش برای برخوردهای بعدیش و رفتن به سمت اکسیون نهایی از واجبات است. من همینجا یک سوال رو هم جواب بدم. یکی از دوستان برای من نوشته بود که ایا این رفتن به طبقات مختلف به معنی و به اصطلاح مارکسیش این است که ما تا به طبقات فرودست و طبقه کارگر نریم جنبش پیروز نمیشه؟

این سوال البته جای بحث مفصل داره ولی من یک نکته رو براتون پافشاری میکنم و اون این هست که در واقع ماهیت جنبش سبز به گونه ای است که در یک کلام میشود گفت که خروش و به پا خاستن عقل در مقابل جهله این جنبش.

یک ملتی که با سواد شده، فهمیده، توسعه یافته، توسعه یافتگی فرهنگی، سیاسی و اجتماعی پیدا کرده در واقع در مقابل گروه حاکم که اشاعه دهنده جهل، خرافه و دیکتاتوری هست ایستاده بنا بر این اون نخ تسبیح اصلی، اون زنجیر اصلی که همه نیروهای اجتماعی ما رو داره به هم نزدیک میکنه و در حرکت های بزرگ میاره بسیج میکنه میاره به خیابون در واقع دانش و اگاهی یک ملته در مقابل جهل و کسانی که با علوم انسانی و اصولا کل علوم و در واقع عقل مدرن سر ستیز و ناسازگاری دارند.

لذا بسیج کنندگی بزرگ ما موضوع خاص خود ایرانه، مقطع خاصی است کا با تعاریف قدیم طبقات اجتماعی و مارکسی نمیخورد، شاید مهمترین انگیزه ای که مردم رو حرکت میده خستگی اونها از حاکمیت جهل و جور بر کشور ماست. اما در این مسیر پیوستگی با سایر خواست هایی که یک ملت داره، ممکن است خواست های اقتصادی باشه، خواست های اجتماعی باشه

مثلاً فرض کنید گروه هایی مثل زنان در جامعه ما، خواست های فرهنگی باشه مثل خواست آزادی بیان، خواست آزادی اظهار نظر و فعالیت های فرهنگی، خواست نحوه زندگی کردن و امثالهم. انواع خواست های دیگه ای که در جامعه ما هست و هر کدوم نزد بخشی از جامعه، گروهی از جامعه، طبقه ای از جامعه مطرح میشه پیوستگی جنبش سبز و حمایت از جنبش سبز از این خواست ها زمینه ای است که رشد جنبش رو کمک میکند.

ولی اون محور اصلی جنبش که به خصوص طبقات گوناگون تحصیلکرده مارو به میدون میاره اون محور اصلی است که همه طبقات رو به هم پیوند می ده و تا کنون هم نشون داده که بیشترین قدرت رو در بسیج کردن مردم داشته. بنا بر این، این بحث هایی که می کنیم برای رشد جنبش و رفتن جنبش بین کارگرها، معلمین، کارمندان، تکنوکرات های شهری و امثالهم و روستائیان و کشاورزان و غیره اینها همه کمک کننده به جنبشه اما مکانیسم وحرکت جنبش با تعاریف کلاسیک مارکسیستی یا سایر تئوریها خیلی تطابق نداره.



کهریزک و دکتر رامین اندرجانی



اما نکته سومی که می خواستم بگم این است که ماجرای اقای دکتر رامین پور اندرجانی که البته اسم ایشون امروز در خبرها عوض شده است به پور ارزجانی و کشته شدن یا مرگ مشکوک این دکتر 26 ساله که دوره سربازیشو میگذرانده و اینکه دادستان هم اومده به میدان و دستور رسیدگی داده، اجازه کالبدشکافی از جسد این جوان ندادند و این حرفهایی که او حاضر به همکاری نبوده و اطلاعات خیلی زیادی داشته از جنایتهایی که در کهریزک اتفاق افتاده مجددا ماجرای کهریزک رو مطرح کرده. ماجرایی که امثال اقای رادان کسی که دستش در جنایت های کهریزک بوده به همراه دیگران باعث شده که بیایند و فقط از ایشان مثلا التزام اخلاقی بگیرند و دیگرانی که معلوم نیست که چه کسانی دستگیرشدند وچندی پیش داشتیم در اخبار که حتی به دستور پسر اقای خامنه ای مجتبی ازاد شدند این بازداشت شدگان کهریزک ولی بعد دوباره باعث کشمکشی در بیت رهبری شده و دوباره بعضی از اونها دستگیر شدند و ادمهایی مثلا آقای مرتضوی که مقصرین اصلی هستند، دادستان بدنام وقت تهران که حالا از جلوی چشم کنارش بردند در حالیکه او از کسانی است که اگر هر محاکمه ای بخواهد از عاملین کهریزک باشه او باید دستگیر و محاکمه بشه این ماجرای کهریزک رو دوباره مطرح کرده و جنابتهایی رو که در چند ماه کذشته در حق مردم ایران و کسانی که اعتراض کردن صورت گرفته.

من یک ایمیلی هم قبلا گفتم از مشهد داشتم که در زندان مشهد هم یکی از بچه ها نوشته بود برخوردها و رفتارهایی شده که کم از کهریزک تهران نبوده بنابر این مطرح کردن انچه که جنایتکارها میکنند و فشار اوردن روی این افشاگری این مسائل اگرچه شجاعتی میخواهد که قابل تقدیره اگر هر کسی برخورد کرده و گذارش به این زندان ها افتاده ولی از واجبات جنبشه چرا که کمک میکنه تا جلوگیری بشه از همین برخوردها با دیگران بنابراین فشار روی کهریزک کماکان باید ادامه پیدا بکنه و سایر زندانها و سایر جنایتهلیی که سایر کودتاچیان کردن برای اینکه این به پیشبرد جنبش کمک میکنه و جلوگیری میکند از برخوردها.



تظاهرات بچه های کرد در دانشگاه تهران



اما نکته اخری که میخواستم بگم تظاهرات بچه های کرد دانشگاه تهرانه در اعتراض به اعدام فتاحیانه در کردستان که چند ثانیه ای از اونو نگاه کنید...نکته جالب در مورد این تظاهرات این بچه ها این است که بخشی از تظاهراتشونو به زبون کردی شعار دادند که به نظر من بسیار کار خوبیست برای اینکه ما افتخارمون در ایران این است که کشوری هستیم کثیر المله، کثیرالقوم با زبان های متفاوت، ادیان مختلف و در یک تکثر فرهنگی و اجتماعی و قومی در کنار همدیگه قرنها زندگی کرده ایم و افتخار همه ما ایرانیهاست که زبانهای مختلف و فرهنگهای مختلف در کنار همدیگه میتوانند زندگی کنند و وظیفه هممون اینه که اونارو حفظ بکنیم. بنابراین تجمع و اعتراض و شعارهای بچه های کرد دانشگاه به زبان خودشون به نظر من موضوعی است که غیر از اینکه به طور عمومی باید از خواست اونها پشتیبانی کرد و حمایت کرد مبارزه ای رو که دارند و اعتراضی رو که کردند به اعدام در استان خودشون این نکته شون هم به نظر من نکته خوبیست که باید مورد حمایت همه ماها و دیگران قرار بگیرد.

همین جا این را هم بگویم که بچه های کردستان این رو هم برای من نوشته بودند که از بعد از این اعدام اخیر و دور جدید خشونت که در کردستان شروع شده جو استان و کل مناطق کردنشین بسیار مساعدتره و این تصمیم که با خواست های استان در همراهی با جنبش ملی مثل جنبش سبز قابل دست یافتنه. این عزم در استان قویتر و شدیدتر شده و برنامه ریزی برای 16 اذر و حوادث بعدی دارند که من از همین جا خواهش می کنم که به دلیل خشونتی که حکومت داره احتیاطات لازم رو بیشتر بچه ها بکنند. توضیحات بیشتر راجع به 16 اذر را می گذارم برای روزهای اینده.

تا فردا شاد، پیروز، موفق و سرافراز باشید

به امید پیروزی ایران و ایرانی

--

Monday, November 16, 2009

دوشنبه 25 آبان 2568

سلام. دوشنبه 25 آبان 1388 – 16 نوامبر2009 میلادی

به دلیل مشکل فنی که داریم ناچارم در پنج دقیقه بحث امروزرا انجام بدهم و به همین دلیل به سرعت به شش موضوعی که دردستورداریم می پردازم.

دفن دکتررامین پوراندرجانی

دفن" دکتررامین پوراندرجانی" و ندادن اجازه برای کالبد شکافی او و اطلاعاتی که مطرح شده که به او فشار می آورده اند که برای محسن روح الامینی و دیگران علت مرگ را مننژیت بنویسد واعتراضاتی که داشته و سایرمواردی که مطرح شده این شایعه را بازهم تقویت میکند که برای پوشاندن جنایاتی که در کهریزک اتفاق افتاده این دکتر جوان را ممکن است کشته باشند.

شایعه تعطیلی دانشگاهها

شایعاتی مبنی برتعطیلی یک هفته ای دانشگاهها مطرح شده درهفته 16 آذر که باید بگویم این ممکن است جنگ روانی حکومت باشد که ما را دربرنامه ریزی که برای 16 آذرداریم کمی شل بکند.به هرحال همانطور که من قبلا صحبت کردم در16 آذرماه قراربراین است که درهمه دانشگاههای آزاد ودولتی درسطح کشوردرآن هفته مراسم باشد

باحضور شخصیتهای جنبش که به دانشگاههای مختلف خواهند رفت. دعوت ازمردم که پیاده و یا حتی سواره به اطراف دانشگاههای منطقه خودشان بروند وبه حفاظت از دانشجوها کمک کنند وهمچنین دعوت ازدبیرستانها برای پیوستن به دانشجوها درسراسرکشورو برنامه ریزی های دیگرکه به تدریج دارد انجام می شود و بحث هایش هم در سایتهای مختلف مطرح می شود و جلو می آید.

باید حواسمان باشد که ممکن است بدل حکومت یا پخش شایعه تعطیلی دانشگاهها باشد یا بعد ازآن واقعا این یک هفته را تعطیل بکنند.اما این را باید بداند حکومت که به فرض 16 آذراین کار را بکند در دهه محرم وتاسوعا وعاشورا میخواهد با حرکت مردم چکار بکند؟

اعتراض دانشجویان دانشگاه نجف آباد

3000نفرازدانشجویان دانشگاه نجف آباد تظاهرات واعتراض داشته اند نسبت به جداسازی سرویس های دخترها و پسرها.این یک حرکت وخواست صنفی است که نشان می دهد که چه پتانسیلی دربین دانشجو ها هست که تعداد زیادی دانشجومی توانند بسیج بشوند.

اعتصاب کارگران

اعتصاب کارگران جهاد نفت سنندج وتجمع کارگران کنف کاررشت و صنایع اراک نشان می دهد که پتانسیل جنبش کارگری چگونه می تواند توسط جنبش سبز استفاده بشود

اعتراف صدا وسیما به افزایش بینندگان تلویزیون های ماهواره ای

معاون سازما ن صدا وسیما دوروزپیش اعتراف کرده به این که ازبعد ازانتخابات بینندگان تلوزیونهای ماهواره ای 2برابرسابق شده اند.این اثبات آن حرفی است که وقتی ازیک حکومت مشروعیت زدایی می شود چگونه دستگاههای تبلیغی رسمی اش هم ازمشروعیت و اعتبار ساقط می شوند ومردم در صدد کسب خبرازمنابع جدید برمی آیند.به هر حال این روند مشروعیت زدایی بسیاربه همه زمینه ها کمک می کند بخصوص درزمینه جنگ تبلیغاتی که حکومت می کند.

وبه نظرم تحریمی که مردم ازکل صداوسیما وتبلیغاتی که درآن

می شود به عمل می آورند هم عامل موثری است که بیش ازپیش این ابزارتبلیغاتی کودتاچیها را ازدستشان می گیرد.

محصولی وزیر رفاه دولت کودتا

دولت کودتا 3 وزیری که کم داشت و برای آنها رای اعتماد گرفت وزرای رفاه و آموزش وپرورش و نیرو بود که بازدربین آنها آقای صادق محصولی به عنوان وزیررفاه دیده می شود.جالبه ایشون که فقط 400میلیارد تومان پول از بانکها گرفته با توصیه و رانت خواری و پس نداده -غیراز ثروتهایی که قبلا داشته- به راحتی دردولت کودتا یی وزیر می شود واثبات این حرف است که چگونه یک عده رانت خوار پشت این کودتا نشسته اند و به جان مردم افتاده اند.

تا فردا شاد و پیروز وسرافرازوموفق باشید.

به امید پیروزی ایران وایرانی